عامل شکل‌گیری فریب در جوامع بشری و دلیل تمایل انسان به آن

سه دسته رقابتی که در یادداشت قبلی در موردشان نوشتم، به شکلی کامل از هم مجزا نیستند بلکه گاهی با هم هم‌پوشانی دارند و این باعث شکل‌گیری اهدافی مشترک می‌شود؛ و گاهی نتایج یک بازی ابزاری می‌شود برای کسب موفقیت در بازی دیگر. برای نمونه نفوذ سیاسی بیشتر و جایگاه اجتماعی بالاتر باعث داشتن دست بالا در انتخاب زوج ایدئال موردنظر خواهد شد. یا اینکه ظاهر جذاب یک نفر در موقعیت‌های مختلف می‌تواند باعث ارتقای جایگاه اجتماعی او شود.

در این بازی‌ها و رقابت‌ها امکان این وجود ندارد که همه افراد همزمان بتوانند به پیروزی و برتری نهایی دست پیدا کنند. از طرفی اگر افراد به مجموعه‌ای از اصول و ارزش‌های مشترک مقید نباشند، بازی‌ها به یک سری تقابل‌های تند، زننده، ناخوشایند و خسارت‌بار منتهی خواهند شد. این شرایط هم در رقابت برای به‌دست‌آوردن شرایط جنسی وجود دارد هم در تلاش برای موقعیت اجتماعی بالاتر و هم در رقابت‌های سیاسی.

برای مثال می‌توان رقابت‌های سیاسی را طوری پیش برد که هر کسی سهم نسبتاً بزرگی از منافع ائتلاف و اتحاد میان افراد نصیبش شود. به شکلی که اشخاص مشارکت‌کننده در یک اتحاد، به اندازه کافی از منافع آن اتحاد نصیبشان شود و همین مسئله باعث شده که بازی سیاسی جذابیت بیشتری نسبت به سایر بازی‌ها داشته باشد.

مشابهت دیگر میان بازی‌ها این است که هر بازی نیاز به دو مجموعه مهارت مکمل دارد. اولی توانایی ارزیابی شریک بالقوه و توانمندی‌ها و مشخصه‌های او و دیگری توانایی جذب شرکا و همراهان بهتر است. در روابط جنسی ما به دنبال جفت بهتر، در روابط اجتماعی به دنبال دوستان و همکاران بهتر و در سیاست به دنبال متحدان مناسب‌تر هستیم.

وقتی ما در حال ارزیابی دیگران هستیم، در واقع تلاش می‌کنیم ارزش‌های آنان را به‌عنوان شریک و همراه خودمان تخمین بزنیم و در نهایت افرادی را به‌عنوان همراه و شریک برگزینیم که صفات و خصیصه‌های مدنظرمان را دارا باشند.

در انتخاب جفت به دنبال ژن‌های بهتر و کسانی هستیم که بتوانند والد بهتری برای فرزندانمان باشند. در انتخاب دوستان و همراهان، به دنبال کسانی هستیم که مهارت‌ها و منابع بیشتری برایمان داشته باشند و شخصیتشان سازگاری بیشتری با شخصیت ما داشته باشد. علاوه بر این هرچقدر که از صداقت بیشتری برخوردار باشند جذابیت بالاتری هم برایمان خواهند داشت. در جستجو برای یافتن متحدان سیاسی هم به دنبال شاخصه‌ها مشابهی هستیم.

هم‌زمان با این جستجوها که با هدف جذب همراهان و شرکای بهتر انجام می‌شوند و همان طوری که به تبلیغ دیگران توجه می‌کنیم، نیاز به این داریم که خودمان و ویژگی‌های خوبمان را برای دیگران تبلیغ کنیم. با بزرگ‌نمایی و مبالغه در نمایش خصیصه‌های مطلوب، تلاش می‌کنیم ارزش خودمان را در نظر دیگران بالاتر می‌بریم و به آنها ثابت کنیم که ما قابلیت انتخاب توسط جفت‌های سرآمدتر، دوستان با موقعیت اجتماعی بالاتر و ائتلاف‌های بهتر را داریم.

تمام این نمایش‌ها منجر به مسابقات تسلیحاتی می‌شوند. همان‌طور که درختان سکویا در رقابت برای دستیابی به نور خورشید بیشتر و باکیفیت‌تر با هم رقابت می‌کنند، ما انسان‌ها هم در رقابت برای دستیابی به جفت‌ها، دوستان و متحدان بهتر در رقابت دائمی با هم هستیم.

تمامی این فرایندها به قضاوت‌های انسانی منجر می‌شوند؛ قضاوت‌هایی که همواره و پیوسته در حال انجام هستند. درحالی‌که هم‌زمان با آن، افراد در حال تبلیغ و نمایش قابلیت‌ها و توانمندی‌های شخصی‌شان هستند، هم مورد قضاوت قرار می‌گیرند و هم دیگران را قضاوت می‌کنند. ازاین‌رو قضاوت جزو ذات و طبیعت انسان است و امکان توقف آن به هر دلیلی وجود ندارد.

انسان‌ها به‌صورت مداوم سیگنال‌ها و پیام‌هایی به همدیگر مخابره می‌کنند. این سیگنال‌ها وقتی با رفتارها و مشخصه‌های ظاهری‌شان هماهنگی و مطابقت داشته باشند، درست و قابل اعتماد تلقی می‌شوند اما اگر تناقضی وجود داشته باشد، نخواهد توانست چندان اعتماد دیگران را جلب کند و همین موضوع باعث شکل‌گیری فریب در میان انسان‌ها می‌شود.

در واقع فریب به انسان‌ها این امکان را می‌دهد که بدون پرداخت هزینه‌ای، مزایای یک مشخصه‌ای را که دارا نیستند بتوانند کسب کنند؛ به همین خاطر هم بهترین سیگنال‌ها که همان سیگنال‌های با صداقت و درستی بالا هستند، بهای زیادی دارند و ارزشمند محسوب می‌شوند. چنین پیام‌هایی به این خاطر گران‌بها هستند که هم تولیدشان هزینه بالایی در پی دارد و هم جعل کردن آن‌ها کاری دشوار است. همان طور که غرش یک شیر از روی خشم یک سیگنال قابل‌اعتماد و ارزشمند هست. چون هر کسی امکان تولید چنین سیگنالی را ندارد و صداقت بالایی در آن نهفته است.

در واقع تمامی این موارد نشانگر این موضوع‌اند که اقدامات خیلی ارزشمندتر و تأثیرگذارتر از حرف‌ها هستند. چون حرف زدن هزینه‌ای برای فرد در پی ندارد و بسیار ارزان تمام می‌شود. به همین خاطر سیگنال و پیامی که از صداقت و اعتبار بالایی برخوردار باشد، بسیار ارزشمند محسوب می‌شود.

وقتی ما به اجداد خودمان و رقابت‌هایی که بین آنها شکل گرفته فکر می‌کنیم، ناخودآگاه رقابت میان درختان سکویا در ذهنمان تداعی می‌شود. رقابتی که در تلاش برای دست یافتن به نور خورشید بیشتر و باکیفیت‌تر باعث هدر رفت منابع بسیاری شده است؛ و این یکی از معایب بزرگ رقابت‌های شکل گرفته میان گونه‌های مختلف است. درختان سکویای همیشه سبز خیلی بلندتر از آن میزانی هستند که نیاز دارند و این نتیجه یک رقابت غیرمنطقی از نوع رقابت تسلیحاتی است.

اگر این درختان امکان این را داشتند که با هم توافق کنند و از یک حدی بلندتر نشوند، اگر آنها این توانایی را داشتند که بر سر یک ارتفاع مشخص با هم به توافق برسند، در این صورت در طول قرن‌ها این میزان از انرژی هدر نمی‌رفت و صرف اهداف اثربخش‌تر دیگری همچون تولید میوه‌های بیشتر و گسترش گونه‌ها در سرزمین‌های وسیع‌تر می‌شد. چنین رقابت‌هایی باعث عقب ماندن گونه‌های مختلف در طول تاریخ شده است.

درختان سکویای همیشه سبز این توانایی و قابلیت را نداشتند، اما انسان موجودی است که از چنین توانمندی و قابلیتی برخوردار است. برخلاف بسیاری از گونه‌های جانوری و گیاهی ما انسان‌ها می‌توانیم نگاهی روبه‌جلو داشته باشیم و روش‌هایی برای جلوگیری از هدررفت منابع مختلف در میدان رقابت با همدیگر ابداع کنیم. ما انسان‌ها می‌توانیم از عقل و خرد خودمان استفاده کنیم و مانع از شکل‌گیری رقابت‌هایی شویم که جز اتلاف منابع و جلوگیری از رشد انسان در جنبه‌های اثربخش‌تر حاصل دیگری در پی ندارد.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | فیل درون مغز اثر کوین سیملر و رابین هنسن

سه دسته رقابتی که در میان انسان‌ها شکل گرفته و همچنان ادامه دارد

چرا به خودمان دروغ می‌گوییم؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *