سه دسته رقابتی که در میان انسان‌ها شکل گرفته و همچنان ادامه دارد

در یادداشت قبلی از مجموعه یادداشت‌های فیل درون مغز، در مورد رقابت میان گونه‌های مختلف جانوری ازجمله رقابت میان انسان‌ها نوشتم و به این موضوع اشاره کردم که انسان بدون این رقابت‌ها نمی‌توانست چنین رشد و تکاملی را در روند فکری و ساختمان مغزی خویش تجربه کند. انسان‌های اولیه به مدد همین رقابت‌ها و چالش‌هایی که در طبیعت با آن مواجه بودند، توانستند در گذر قرن‌ها فکر و ذهن خویش را رشد داده و از این گذر به امکانات بسیاری دست یابند. هرچند برخی از این اقدامات گاه به زیان خود انسان هم تمام شده است.

اما اخیراً چالش اساسی انسان دیگر با طبیعتی که در آن زندگی می‌کند نیست بلکه این همنوعانش هستند که با او رقابت می‌کنند و او هم در پی رقابت و کسب برتری بر آنان است. همنوعانی که برای داشتن رابطه جنسی مطلوب خویش، جایگاه بالاتر در اجتماع و قدرت سیاسی بیشتر باید با آن‌ها به مبارزه برخیزد. گاه این رقابت‌ها شدت می‌گیرند و گاهی هم به شکلی ملایم پیش می‌روند.

۱. رقابت برای دستیابی به رابطه جنسی مطلوب

یکی از موانعی که انسان توانسته در طول مدت زیست خویش بر روی زمین به‌خوبی بر آن غلبه کند، پدیده بقای کامل‌ترین و اصلح‌ترین موجودات بوده و انسان توانسته با تلاشی بسیار خود را در این دسته جای دهد؛ اما در این میان تولید مثل هم نقش مهمی در ادامه حیات بشر داشته. البته که مهم است گونه انسانی توسط ببرها خورده نشده اما باید این مسئله را در نظر گرفت که زادوولد هم در این چرخه‌ی رشد و بقا مهم و تعیین‌کننده بوده است. همان‌طوری که انسان‌های زیادی در طول تاریخ توانسته‌اند خود را از چنگ جانواران وحشی نجات دهند اما به دلیل قطع زنجیره تولیدمثل موفق نشده‌اند نقشی در ادامه حیات انسان بر روی کره زمین داشته باشند.

ازاین‌رو ازدواج و رابطه جنسی ازجمله فعالیت‌های تعیین‌کننده و مهم بشر در طول تاریخ بوده و رقابت بر سر این کار یک بازی مهم در میان انسان‌ها. ازآنجایی‌که تعداد جفت مطلوب برای هر جنس در یک قبیله یا جامعه محدود بوده، افراد ناگزیر برای دستیابی به جنس مخالف مطلوب خودشان باهم رقابت می‌کرده‌اند و این رقابت در گذر قرن‌ها شکلی مرسوم در میان انسان‌ها به خود گرفته است. این نوع رقابت‌ها هم میان مردان و هم میان زنان جوامع ریزودرشت همیشه برقرار بوده است.

البته که مطلوبیت ژن‌های فرد مقابل، ظاهر زیبای او و دیگر عوامل هم در این انتخاب‌ها مؤثر بوده و افراد برای دستیابی به آن گزینه مطلوب خویش ناگزیر از خودنمایی و تظاهر هم بوده‌اند. دلایل متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه ظرفیت‌های ما انسان‌ها در هنرهای بصری، موسیقی، داستان‌گویی و دیگر هنرها به‌نوعی در طول تاریخ برای جلب توجه جنس مخالف شکل گرفته است.

۲. رقابت بر سر موقعیت اجتماعی بالاتر

موقعیت اجتماعی به شکلی سنتی بر اساس جایگاه یا موقعیت فرد در یک گروه یا جامعه تعریف می‌شود. این همان سنجش میزان احترامی است که فرد دریافت می‌کند و میزان تأثیری که بر دیگران می‌گذارد. هرچقدر که موقعیت اجتماعی فرد بالاتر باشد، اعضای جامعه احترام بیشتری برای او قائل خواهند شد و رفتار بهتری با او خواهند داشت.

همان‌طور که در مورد لیکوهای عربی توضیح دادم، چنین سلسله مراتبی در میان انسان‌ها هم وجود دارد و بر اساس دو عامل تعیین می‌شود: تسلط و اعتبار.

تسلط نوعی از قدرت است که ما از توانایی خودمان در مرعوب ساختن دیگران به دست می‌آوریم و در موقعیت ضعیف‌تر بر اساس میزان ترس و واهمه‌ای که داریم، مشخص می‌شود.

اعتبار هم نوعی از موقعیت اجتماعی است که بر اساس چشمگیر و مورد توجه بودن فرد آن را مورد سنجش قرار می‌دهیم و هر چه میزان تحسین و توجه دریافتی او از دیگران بیشتر باشد، به این نتیجه می‌رسیم که او در جامعه اعتبار بیشتری دارد.

تسلط به‌وضوح نتیجه یک رقابت میان انسان‌هاست که گاه می‌تواند به شکلی مخرب و ناخوشایند رخ دهد که معمولاً بر سر کسب قدرت و توانایی کنترل دیگران اتفاق می‌افتد و چون اساساً فقط یک نفر می‌تواند بالاترین موقعیت را داشته باشد، پس آن یک نفر باید بر سایرین غلبه کرده و آن‌ها را به‌نوعی سر جای خودشان بنشاند.

اما اعتبار، کمتر شکل رقابتی به خود می‌گیرد و بیشتر بر اساس میزان احترام و توجهی است که از سایرین کسب می‌شود که با زورگویی و داشتن قدرت بیشتر قابل دستیابی نخواهد بود. ما اعتبار را نه صرفاً به خاطر ثروت و زیبایی بلکه با هنرمندی، سخنوری و جذابیت و مهربانی کسب می‌کنیم که این عوامل هم معمولاً نسبی هستند. در واقع اعتبار همان بهای انسان در بازار دوستی‌ها و همراهی‌هاست و این عرضه و تقاضا است که ارزش یک کالا را در بازار تعیین می‌کند و ازآنجایی‌که ظرفیت عرضه دوستی در هر فردی محدود است، ازاین‌رو کسانی که تقاضای بیشتری برای دوستی و همراهی با آنان وجود داشته باشد، از اعتبار و در نتیجه جایگاه بالاتری در جامعه برخوردار خواهند بود.

با این حساب رقابت برای کسب اعتبار در جامعه به‌نوعی تأثیر مثبت بر روابط انسانی دارد و باعث می‌شود که انسان‌ها بیشتر در پی کسب توانایی در زمینه‌های هنری، علمی و نوآوری‌های تکنولوژیکی باشند.

اما مسئله مهم در این میان مجموع صفر بودن بازی کسب اعتبار است که همین مسئله نشانگر دلیل اصلی حسادت ما به دوستان نزدیکمان در هنگام کسب موفقیت است.

۳. رقابت سیاسی

ارسطو انسان را حیوان سیاسی می‌نامد اما این ادعا ثابت نمی‌کند که ما تنها گونه سیاسی روی زمین هستیم. محققان ثابت کرده‌اند که سیاست‌بازی و انگیزه‌های سیاسی در میان گونه‌های دیگر جانوری هم وجود دارد و بر روابطشان حاکم است.

از جمله این گونه‌های جانوری می‌توان به شامپانزه‌ها اشاره کرد که یک سری روابط سلسله مراتبی در جوامع آن‌ها حاکم است که قوی‌ترین عضو در بالای هرم قرار می‌گیرد و ضعیف‌ترین در پایین؛ و آن قوی‌ترین عضو با اتکا به زورگویی و قلدری به غذا، محل زندگی، جفت و فرصت‌های دیگر بهتری دسترسی دارد. همین روابط سلسله مراتبی غالب کافی‌ست تا ما برچسب سیاسی بودن را به روابط و جوامع آن‌ها هم بزنیم.

البته صرف قوی بودن در یک جامعه شامپانزه‌ای برای داشتن جایگاه سیاسی بالاتر کافی نیست بلکه آن شامپانزه باید توانمندی شناسایی، جذب و نگه داشتن متحدان و همراهان خوب را هم داشته باشد و بتواند روابط خودش با آن‌ها و دیگر گروه‌ها را مدیریت کند. به‌طوری‌که درگیری‌ها و نزاع‌های نامطلوب پیش نیاید و هم‌زمان موقعیت خودش در جامعه حفظ شود.

امکان ایجاد ائتلاف و یکپارچگی در میان اعضای مختلف آن جامعه، چیزی است که آن جامعه را به جامعه‌ای سیاسی تبدیل می‌کند. بدون داشتن توانایی تشکیل گروه و همکاری باهم برای حرکت به سمت یک هدف مشترک، بازی‌های سیاسی به رقابت‌های میان فردی تبدیل خواهند شد.

البته که هیچ گونه‌ای به‌اندازه انسان سیاسی نیست و گروه‌های سیاسی تشکیل نمی‌دهد. این سیاست‌بازی‌های پیچیده را می‌توان در دولت‌ها، کسب‌وکارها و همچنین فعالیت‌های آموزشی، تجاری و ورزشی مشاهده کرد.

وقتی ما نگران فهرست مهمانان خودمان در یک مهمانی هستیم، وقتی به خاطر دریافت احترام بیشتر، عضو یک گروه مذهبی می‌شویم، وقتی یک شغل را به خاطر مطلوب نبودن ترک می‌کنیم در واقع در حال دنبال کردن تمایلات سیاسی خویش هستیم.

البته گاهی بازی‌های سیاسی شکل کثیفی به خود می‌گیرند و باعث می‌شوند که افراد همدیگر را تهدید کنند، حقه‌بازی کنند و دیگران را فریب دهند و حتی گاهی اقدامات آسیب‌زننده انجام دهند. هرچند سیاست همیشه به شکل مبارزه و زمین زدن طرف مقابل نیست و گاهی همراه با دوستی و حتی همکاری هم هست.

 

با توجه به موارد گفته‌شده انسان‌ها پیوسته در حال رقابت در این سه زمینه هستند و چون این رقابت‌ها در گذر قرن‌ها شکل گرفته، در جامعه مدرن امروزی باوجوداینکه در بسیاری از مواقع انسان نیازی به وارد شدن در چنین رقابت‌ها و چالش‌هایی ندارد، ولی همچنان علاقه‌مند به مشارکت داشتن در چنین رقابت‌هایی است و منابع بسیاری را صرف غلبه بر همنوعان خویش در چنین موقعیت‌هایی می‌کند.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | فیل درون مغز اثر کوین سیملر و رابین هنسن

خودفریبی | ترفند استراتژیک مغز در جهت خودخواهی انسان

رقابت‌هایی که با خود رشد و تکامل به همراه داشته‌اند

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *