همه تقلب می‌کنند | ما چرا تقلب می‌کنیم؟

همه تقلب می‌کنند. برخی کمتر و برخی بیشتر. هنجارها و قوانین اجتماعی آن‌قدر زیاد هستند که عملاً امکان رعایت کامل همه آنها توسط هیچ کسی امکان‌پذیر نیست. البته این موضوع نباید توجیهی برای تقلب کردن باشد و بایستی آن افرادی را که کمتر تقلب می‌کنند و قوانین و هنجارها را بیشتر رعایت می‌کنند، تحسین کنیم. اما دلیل اصلی اینکه انسان‌ها تقلب می‌کنند چیست؟

تقریباً همه ما به شدت به قوانینی همچون قوانین ممنوعیت دزدی، تجاوز، قتل و خسارت به اموال دیگران، بسیار احترام می‌گذاریم و جزو طرف‌داران پروپاقرص آنها هستیم. اما در مورد برخی قوانین پیش‌پاافتاده و نه‌چندان مهم روزمره زیاد مقید نیستیم و رعایت نشدن آنها چندان برایمان اهمیتی ندارد.

ما دروغ می‌گوییم، نیازهای خودمان به لوازم‌التحریر و نوشت‌افزار را از محل کارمان تأمین می‌کنیم، فرار مالیاتی می‌کنیم و رقم‌های حسابداری کسب و کارمان را دست‌کاری می‌کنیم، مدیرمان را فریب می‌دهیم، به شریک عاطفی خودمان خیانت می‌کنیم یا داروهای غیرمجاز یا روان‌گردان مصرف می‌کنیم. شاید برخی از این قانون‌شکنی‌ها و تقلب‌ها حداقل برای برخی دوستان و همکارانمان کاری عادی و معمولی باشند.

اما سؤال اصلی این است که ما چرا تقلب می‌کنیم؟ پاسخ ساده است. تقلب باعث می‌شود که بتوانیم بدون پرداخت هزینه واقعی، منافع بسیاری به دست آوریم.

ما مرتکب دزدی از وسایل محل کارمان می‌شویم چون با این کار بدون صرف هیچ هزینه و وقتی برای خرید آنها از فروشگاه، می‌توانیم آن وسایل را در خانه مورداستفاده قرار دهیم. ما حساب‌ها را برای فرار مالیاتی دست‌کاری می‌کنیم چون بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای مقدار زیادی به درآمد سالیانه‌مان افزوده می‌شود. ما مدیرمان را فریب می‌دهیم تا بدون انجام کار زیاد، پاداش و اضافه‌کاری بالاتری دریافت کنیم.

البته به نظر می‌رسد این خصیصه اخلاقی و رفتاری از اجداد و پدرانمان به ما به ارث رسیده است؛ و این مسئله را از آنجایی می‌توان متوجه شد که مغز ما انسان‌ها مهارت بالایی هم در طراحی و هم کشف تقلب‌های مختلف دارد. وقتی‌که ذهن انسان در معرض یک سری معماهای انتزاعی منطقی بر پایه تقلب قرار می‌گیرد، کارایی بالایی از خود نشان می‌دهد و می‌تواند در آنها عملکرد خوبی داشته باشد و معماها را حل کند.

احتمالاً دلیل چنین توانایی بالایی این است که انسان‌های قبل از ما نیاز زیادی به کشف و شناسایی تقلب‌ها داشته‌اند و این کار برایشان اهمیت داشته و تلاش زیادی برای به‌دست‌آوردن این مهارت انجام داده‌اند. این نیاز هم از آنجا ناشی شده که دیگر افراد زیاد تقلب می‌کرده‌اند. پس تقلب کردن و کشف تقلب در جوامع اولیه کاری مرسوم بوده و مردم درگیر مدل ذهنی رقابت تسلیحاتی بوده‌اند و تلاش می‌کرده‌اند تقلب کردن و کشف تقلب را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.

به‌این‌ترتیب مغز بشر در گذر زمان با این شرایط انطباق پیدا کرده تا هم بتواند بهتر تقلب کرده و هنجارها را زیر پا بگذارد و هم اینکه تقلب‌ها را هر چه بهتر شناسایی کند.

ابتدایی‌ترین روش برای گریز از تبعات تقلب – خواه این تقلب دزدی بوده باشد یا خیانت به همسر – اجتناب از دیده شدن است. در واقع در چنین موقعیت‌هایی بزرگ‌ترین ترس ما این است که دیگران ما را ببینند یا به ما خیره شوند و همین ترس از در معرض دید دیگران قرار گرفتن چنان در وجود انسان عمیق است که فرد در میان صدها نفر که در دایره دید او قرار دارند، بلافاصله توجهش جلب آن چهره‌ای می‌شود که نگاهش مستقیم متوجه اوست. این مسئله در مطالعات شناختی هم بسیار مورد توجه قرار گرفته و از این طریق راهکارهایی برای اصلاح رفتارهای نادرست انسانی پیشنهاد شده است.

ترس دیگر بشر در هنگان ارتکاب تقلب و تخلف، روشنایی و نور هست. انسان ذاتاً وقتی در معرض نور و روشنایی قرار می‌گیرد، ترس از تقلب و لو رفتن در او شدیدتر می‌شود. اتفاقاً حس شرم و خجالت ما هم در دو حالت به حداکثر میزان خود خواهد رسید، یکی وقتی که در معرض دید بیشترین تعداد انسان‌ها هستیم و هم وقتی که در معرض بیشترین میزان روشنایی قرار می‌گیریم که این خصیصه تقریبا در همه انسان‌ها عمومیت دارد.

ما وقتی احساس شرم و خجالت می‌کنیم همچون زمان‌هایی که به ما تهمت زده می‌شود یا در معرض یک رسوایی قرار می‌گیریم، بلافاصله تمام تلاشمان را به کار می‌گیریم تا صورت خودمان را بپوشانیم یا تا حد ممکن از اینکه در جامعه و در میان افراد قرار بگیریم، خودداری کنیم.

تمام اینها موانعی هستند که باعث می‌شوند ما تاحدامکان از تقلب دوری کنیم و تا جای ممکن مرتکب آن نشویم. به‌این‌ترتیب بسیاری از انسان‌ها که مرتکب خلاف‌ها و تقلب‌های متعدد می‌شوند، در واقع ترس از این موقعیت‌ها و شرم در آنها به‌نوعی از بین رفته است و یا توانسته‌اند از درون بر آن غلبه کنند.

با وجود تمام موارد گفته شده، به نظر می‌رسد ما برای داشتن جامعه‌ای سالم با روابطی بر اساس اصول و هنجارها، بایستی همگی به شکلی عمیق پذیرای این موضوع باشیم که برای به‌دست‌آوردن هر امتیاز و جایگاهی ناگزیر از پرداخت هزینه آن هستیم و تا وقتی که افراد بخواهند بدون پرداخت هزینه صاحب امتیازاتی شوند و دستاوردهایی داشته باشند، تقلب همچنان در جامعه وجود خواهد داشت.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | فیل درون مغز اثر کوین سیملر و رابین هنسن

هنجارهای ظریف ولی تأثیرگذار اجتماعی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *