انسان جزو گونههای عجیب جانوری هست که نسبت به دیگر گونهها موی بدن کمتری دارد و بر روی دو پا راه میرود. میخواند و میرقصد درحالیکه هیچ گونه جانوری دیگری چنین توانمندیهایی ندارد. ما میخندیم، خجالت میکشیم و اشک میریزیم و نوزادانمان جزو ضعیفترینها در میان نوزادان سایر گونههای جانوری هستند.
احتمالاً هوشمندی انسان متمایزترین مشخصه او نسبت به سایر گونههای جانوری باشد. اندازه مغز نسبت به اندازه بدن، در میان انسانها بزرگتر از سایر جانوران هست و به همین خاطر هم ما انسانها از نظر رفتاری منعطفترین گونههای روی زمین هستیم. این افزایش اندازه مغز در گذر قرنها اتفاق افتاده و مشخصهای نیست که انسان از همان ابتدای خلقت آن را دارا بوده باشد.
اما شناخت کافی از مغز انسانهای اولیه برای انسان چندان میسر نیست و شواهد و مدارک چندانی هم در این خصوص وجود ندارد. با این وجود در کل دو دلیل اصلی برای اندازه بزرگ مغز انسان نسبت به سایر گونههای جانوری مطرح شده است:
۱. چالشهای اکولوژیکی همچون مقابله با حیوانات درنده و وحشی، شکار حیوانات، در اختیار گرفتن آتش، تلاش برای یافتن منابع جدید غذایی و سازگار شدن با شرایط آب و هوایی گوناگون. این فعالیتها انسان را به رقابت با محیط زندگی خود واداشته و فرصتی برای همکاری برای او به وجود آورده است.
۲. چالشهای اجتماعی، همچون رقابت برای به دست آوردن شریک جنسی، تلاش برای به دست آوردن موقعیت اجتماعی، سیاستهای ایجاد اتحاد، درگیریهای درونگروهی، تقلب و کلاهبرداری از سایرین. این فعالیتها در واقع انسانها را در مقابل یکدیگر قرار داده و بهنوعی باعث رقابت و فعالیتهای تخریبی آنها بر علیه همدیگر شده است.
با وجود این درگیریها و چنین رقابتهایی میان انسانها باعث یادگیری، رشد و ترقی آنها از نظر ذهنی و فکری شده است. بازیهای ذهنی که بر اساس همین رقابتها میان گونههای بشری در طول تاریخ شکل گرفته باعث شده تا انسان بتواند نسبت به سایر جانوران رشد ذهنی بیشتری را تجربه کند.
بیشک چنین رقابتهایی همیشه سازنده و خوشایند انسان نبوده و گاهی به قیمت جان و مال او تمام میشده اما به هر حال بشر ترجیح داده برای دستیابی به کیفیت بالای زندگی از نگاه خویش به این رقابتها تن دهد و آن را در طول تاریخ تکرار کند.
البته رقابت برای بقا در میان سایر گونههای جانوری و گیاهی هم در طول تاریخ برقرار بوده است و بر اثر همین رقابتها برخی از این گونهها تکامل یافته و بهتر شدهاند و برخی دیگر بهکلی از بین رفتهاند.
از جمله گیاهانی که آثار رقابت با گونهها گیاهی دیگر را میتوان در ظاهر آن مشاهده کرد، سکویای همیشه سبز است که یکی از بلندترین درخت در میان درختان روی زمین محسوب میشود. درختی به ارتفاع ۱۱۵ متر که حتی ارتفاع آن گاهی به ۱۲۲ متر هم میرسد. البته رسیدن به این ارتفاع بهراحتی و در مدتزمان کمی اتفاق نیفتاده و این فرایند شاید قرنها طول کشیده و حاصل تکامل یک گونه گیاهی است که در اثر رقابت برای دستیابی به بیشترین نور خورشید بهعنوان منبع انرژی، در امان ماندن از آفات و همچنین دسترسی حیواناتی که برگهای آنان را بهعنوان غذا میخوردهاند و در نهایت گردهپراکنی بهتر صورت گرفته است.
شاید اگر این درختان نه در جنگل و در میان انبوه درختان بلکه در میان یک دشت گسترده با درختان کمتر بودند، چنین تغییر و تکاملی در ساختار آنها اتفاق نمیافتاد.
انسان هم در طول تاریخ نه در میان یک دشت وسیع که در میان یک جنگل انبوه و در رقابت با همنوعان خویش و همچنین با سایر گونههای جانوری تکامل را تجربه کرده و این باعث شده که رقابت به ویژگی ذاتی او تبدیل شود.
اما اخیراً به نظر میرسد رقابت اصلی انسانها در میان خودشان و بر سر غذا، قلمرو، رابطه جنسی و موقعیت اجتماعی محدود شده و این گونه جانوری گاهی با زرنگی و حیله و نیرنگ میتواند در رقابت با همنوع خود به پیروزی در رقابت دست یابد.
بسیاری از دانشمندان معتقدند همین رقابتهای درونگونهای انسانها یک فاکتور اصلی در افزایش و توسعه هوشمندی آنها بوده است؛ اما در حال حاضر بخش اصلی این رقابتها در سه زمینه در حال انجام توسط انسانهای امروزی هست: همسرگزینی و روابط جنسی، موقعیت اجتماعی و سیاست.
در یادداشت بعدی بیشتر در مورد این رقابتها خواهم نوشت.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: