وقتی کسی ادعا میکند که در صورت دادن مجوز ارتکاب اقدامی یا پذیرش عقیدهای، مطمئناً ناخواسته اعمال و عقاید شدیدتر و افراطیتر هم بعد از آن اتفاق خواهد افتاد و به ما تحمیل خواهد شد، در این صورت مرتکب مغالطه شیب لغزنده شده است.
در واقع کسی که استدلالی را بر اساس مغالطه شیب لغزنده مطرح میکند، مدعی هست پذیرش عملی با سادهترین و توجیهپذیرترین صورت به شکل اجتنابناپذیری به پذیرش اعمالی از همان جنس ولی به افراطیترین و توجیهناپذیرترین شکل ممکن منتهی خواهد شد.
مغالطه شیب لغزنده بر این مقدمه مبتنی است که اگر فرد در جهتی خاص یک گام کوچک بردارد، آنگاه ممکن است اجتناب از برداشتن گامی بسیار مهمتر در همان جهت، بسیار دشوار یا حتی غیرممکن باشد. اگر در شیب لغزندهای فقط یک گام بردارید، این خطر را به جان خریدهاید که با سرعتی فزاینده تا انتهای شیب سقوط کنید. هر قدر در شیب پایینتر بروید، ایستادن دشوارتر میشود. پس از مدتی، حتی اگر هم بسیار مایل باشید، قادر به ایستادن نخواهید بود. هدف از بهکاربردن مغالطه شیب لغزنده، غالباً این است که به افراد بقبولانند که پذیرش یک عمل نسبتاً بیخطر، ناگزیر باعث میشود که اعمال بسیار نامطلوبی مشروعیت پیدا کنند. (+)
برای مثال موارد زیر را در نظر بگیرید:
- کمیسیون فدرال ارتباطات نباید تبلیغ مشروبات الکلی را در رادیو و تلویزیون ممنوع کند. چون اگر این اجازه را به آن کمیسیون بدهیم، در آینده نزدیک تبلیغ خیلی چیزها را ممنوع خواهد کرد. زیرا خیلی از کالاها میتوانند برای سلامتی مضر باشند. (+)
- نباید اجازه دهیم امسال بهره بانکی حتی یک درصد هم افزایش یابد، چون پذیرش یک درصد افزایش در سال جاری، باعث خواهد شد که این افزایشها همچنان ادامه داشته باشند و درصد بهره هر سال بالا و بالاتر برود.
- نباید به کودکان اجازه دهیم حتی یک بار هم با حرف والدین خودشان مخالفت کنند، این اجازه باعث خواهد شد که بهمرور مخالفت و بیاحترامی به بزرگترها به یک عادت تبدیل شود و کودک بیادب و بیملاحظه بار بیاید.
- نباید اجازه دهیم مردم کوچکترین اعتراضی به شرایط حاضر بکنند، چون باعث خواهد شد که هر روز شاهد اعتراضات بزرگتر و گستردهتری باشیم.
تمامی موارد بالا شکلی از مغالطه شیب لغزنده را در خود دارند.
در نهایت دو راه برای دفاع در برابر شیب لغزنده وجود دارد: (+)
۱. نشان دهید نتایج نامطلوب فرضی از پیشنهاد مذکور ناگزیر به دست نمیآیند.
۲. نتایج را بپذیریم، اما نپذیریم نامطلوباند.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
مغالطه حمله به شخص یا Ad Hominem Fallacy