مغالطه ترکیب زمانی اتفاق میافتد که ما به اشتباه فرض کنیم وقتی یک مجموعه از تعدادی از اجزا تشکیل شده، کل مجموعه ویژگیهای هر کدام از اجزا را دارا هست. به این معنا که تصور کنیم اگر یک کل از اجزایی با مشخصههای معین ساخته شده، پس آن کل مشخصههای تک تک اجزا را در خود جای داده است.
برای مثال هر چند وقت یک بار تیم فوتبالی از بهترین بازیکنان دنیا تشکیل میشود و در مسابقهای تشریفاتی به مصاف تیمهای ملی یا باشگاهی دیگر میرود. معمولاً افراد انتظار دارند که وقتی این تیم از بهترین بازیکنان تشکیل شده، پس باید بهترین تیم دنیا هم باشد. در حالی که این طور نیست و مشخصههای بازیکنان به کل تیم منتقل نمیشود. چون برای بهترین بودن یک تیم، هماهنگی بازیکنان با مربی و با یکدیگر و همچنین تمرینهای بسیار نیاز هست.
یا گاهی افراد تصور میکنند اگر باکیفیتترین قطعات را از خودروهای مختلف جدا کرده و با استفاده از آنها یک خودروی جدید بسازند، آن خودرو بهترین خودرو خواهد بود. در حالی که این طور نیست و برای اینکه یک خودرو بهترین باشد، بایستی طراحی کلی هم انجام شده باشد و چندین و چند فاکتور مهم دیگر هم در نظر گرفته شود.
بهعنوان نمونهای دیگر، اگر یک تیم ارکستر سمفونیک از بهترین هنرمندان منتخب از تیمهای مختلف ساخته شود، لزوماً بهترین تیم ارکستر سمفونیک نخواهد بود و عالیترین عملکرد را نخواهد داشت. برای این کار، علاوه بر متبحر بودن افراد، نیاز هست که هماهنگی بالایی هم میان خود اعضا و همچنین میان اعضا و رهبر وجود داشته باشد که این هدف جز با تمرینهای متعدد و طولانیمدت حاصل نخواهد شد.
البته همیشه هم نمیتوان گفت در نظر گرفتن مشخصات تکتک اجزا به عنوان مشخصه کل، غلط و نادرست هست. همان طور که اگر یک کلبه از قطعات چوب ساخته شده باشد، میتوان گفت آن کلبه یک کلبه چوبی هست. اما بایستی حواسمان باشد که چه مشخصههایی و با چه کیفیتی از اجزا به کل مجموعه نسبت داده میشود تا ناخواسته گرفتار این نوع مغالطه نشویم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: