عدم اطمینان خوب است یا بد؟ شما عدم اطمینان را دوست دارید یا نه؟ البته که خوشایند یا ناخوشایند بودن عدم اطمینان بستگی به موضوع اصلی دارد. اگر عدم اطمینان مربوط به سلامتی ما باشد، مطمئناً برایمان ناخوشایند و آزاردهنده خواهد بود ولی اگر مربوط به نتیجه بازی فوتبالی باشد که قرار است تماشایش کنیم، خوشایند خواهد بود.
طی تحقیقی که بر روی افراد مبتلا به بیماری هانتینگتون – یک بیماری اختلال عصبی مزمن که عضلات را تحت تأثیر قرار میدهد – انجام گرفت، میزان شادمانی و سلامت ذهنی افراد بر اساس مقدار عدم اطمینان حاکم بر ریسک بیماری آنان مورد سنجش قرار گرفت.
بر اساس نتایج این تحقیقات افرادی که ریسک بیماری آنان روندی کاهشی داشت و در نتیجه با عدم اطمینان کاهشی مواجه بودند، نسبت به کسانی که در طول یک سال ریسک بیماریشان ثابت بود و در نتیجه شانس نجاتشان هم مقدار ثابتی بود، از سلامت ذهنی و شادمانی بالاتری برخوردار بودند.
جالبتر اینکه حتی کسانی که شانس نجاتشان در طول یک سال در حال کاهش بوده، نسبت به کسانی که شانس نجاتشان ثابت بوده و تغییری نکرده، از رضایت و سلامت ذهنی بالاتری برخوردار بودهاند.
نتایج گفتهشده بیانگر این موضوع هستند که در کل عدم اطمینان در خصوص مسائل و موارد مهم و تأثیرگذار زندگی بسیار آزاردهنده و غیرقابلتحمل هست و ما به عنوان یک انسان ترجیحمان این است که به هر شکلی حتی به قیمت بدتر شدن شرایط، این عدم اطمینان کاهش یابد تا کمتر اذیت شویم و رضایت از زندگیمان افزایش یابد.
زوجی که در آستانه جدایی هستند میزان رضایت از زندگیشان قبل از جدایی بسیار کمتر از بعد از جدایی است. چون این عدم اطمینان و ابهام هنوز حل نشده و یک علامت سؤال بزرگ در ذهنشان وجود دارد که حالتی آزاردهنده را به وجود میآورد.
اما موقعیتهایی هم هستند که عدماطمینان برای ما بسیار خوشایند و هیجانانگیز است. از جمله مسابقات ورزشی یا رقابتهایی که در زمینههای مختلف شاهدش هستیم. در این موارد اتفاقاً از بین رفتن عدم اطمینان باعث کاهش رضایت و شادمانی افراد خواهد شد.
از این رو به نظر میرسد مدیریت عدم اطمینانهای موجود در زندگی بتواند نقش مهمی در مدیریت میزان شادمانی ما داشته باشد. چه بسیار موقعیتهایی که خودمان را در میان دو گزینه یا دو وضعیت گرفتار کردهایم و به گمان خودمان در حال کسب امتیاز و یا حداکثر استفاده از موقعیت هستیم اما در واقع با این کار جز کاهش کیفیت زندگی و میزان شادمانی دستاورد دیگری نصیبمان نخواهد شد. به همین دلیل بهتر است در موقعیتهای مهم و تأثیرگذار تلاشمان بر این باشد که تصمیمگیری و انتخاب در بهینهترین زمان ممکن انجام گیرد و روند انتخاب را بیش از حد طولانی نکنیم تا این کار به فرایندی فرسایشی تبدیل نشود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
طراحی شادمانی | توجیه رویدادها، عاملی مهم در غلبه بر چالشهای ذهنی
طراحی شادمانی | توان ذاتی انسان در کشف و خنثی سازی چالشهای ذهنی
2 دیدگاه