ما شروع به انجام ورزش برای کاهش وزن میکنیم ولی بعد از مدتی این کار را رها میکنیم و با دیدن این اتفاق مأیوس و ناامید میشویم. تصمیم میگیریم که هر روز یک ساعت مطالعه کنیم ولی در نهایت بعد از یکی دو روز این کار را هم رها میکنیم. با خودمان قرار میگذاریم که روزی نیم ساعت پادکست انگلیسی گوش کنیم ولی حتی تا آخر هفته هم نمیتوانیم به قرار خودمان پایبند بمانیم. داشتن تداوم در انجام کارها مهره گمشده هر کدام از این روندها است.
چرا ما نمیتوانیم به برخی قول و قرارها پایبند بمانیم و به اهدافمان برسیم؟ چرا نمیتوانیم در انجام برخی کارها تداوم داشته باشیم و آنها را به شکلی منظم و در بلندمدت به انجام برسانیم؟
به نظر میرسد، شادمانی حرف اول را در انجام هر فعالیتی میزند؛ یعنی در صورتی که انجام فعالیتی به افزایش شادمانی در ما منجر شود، به طوری که شادمانی ما بعد از انجام آن فعالیت نسبت به قبل از شروع آن افزایش یافته باشد، ما انگیزه و انرژی بیشتری برای انجام مداوم آن کار خواهیم داشت.
از طرفی همانطور که قبلاً اشاره کردم، شادمانی حاصل از انجام یک کار ترکیبی از میزان هدفمندی و لذت حاصل از آن کار است. به این معنا که این دو عنصر در کنار هم شادمانی حاصل از انجام آن کار را به وجود میآورند.
حال اگر یکی از این عناصر به شکلی افراطی در انجام فعالیتی محرک اصلی باشد و در دیگری کمبود داشته باشیم، در این صورت به احتمال زیاد در انجام کار شکست خواهیم خورد و انجام آن را در میانه رها خواهیم کرد. در واقع داشتن صرفاً هدف یا صرفاً کسب لذت از انجام یک فعالیت ما را به حفظ تداوم در انجام آن کار ترغیب نخواهد کرد. از این رو باید سعی کرد این دو عنصر را در ترکیب با هم و به شکلی مکمل حفظ کرد و به این ترتیب فرایند را به یک فرایند افزایشدهنده شادمانی در زندگی تبدیل کرد.
برای مثال در صورتی که فردی قصد دارد برای کاهش وزن خود هر روز ورزش کند، در واقع به دنبال اقدامی هدفمند است. ولی در صورتی که صرفاً هدفمندی در این فعالیت محرک اصلی باشد، آن اقدام، به احتمال زیاد تداوم نخواهد داشت و بعد از مدت کوتاهی متوقف خواهد شد. برای این کار بهتر است، رشته ورزشی و محیط انجام ورزش و یا هر عامل دیگری در این فرایند برای فرد دربردارنده لذت هم باشد.
یا میتوان گوش دادن پادکست انگلیسی را به عنوان مثالی دیگر مطرح کرد. در صورتی که این کار صرفاً بر اساس هدف مشخصی انجام شود و هیچ جنبه خوشایند و لذتبخشی در آن وجود نداشته باشد، آنچنان ادامهدار نخواهد بود. از این رو لازم هست که محتوای پادکست به نوعی در جهت علایق و ترجیحات فرد نیز باشد تا لذت و هدفمندی به شکلی مکمل عمل کنند و فرد بتواند تداوم در اقدام را حفظ کند.
با توجه به این موارد میتوان گفت بهتر است هر دو مؤلفه هدفمندی و لذت در انتخاب و انجام فعالیتهای مختلف در نظر گرفته شود تا این دو در کنار همدیگر و همچون مکمل عمل کنند. در این صورت فرد علاوه بر برخورداری حداکثری از لذت در هنگام انجام کار مورد نظر، با دستیابی به اهداف تعیینشده شادمانی کسبشده را هم افزایش خواهد داد و از این طریق انگیزه چندین برابری برای حفظ تداوم در انجام فعالیت موردنظر در خود به وجود خواهد آورد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
طراحی شادمانی | عدم اطمینان و تأثیر آن بر میزان شادمانی ما در زندگی