به نظر میرسد حواسپرتی و به تعویق انداختن کارها دو عامل اصلی آسیبزننده به شادمانی انسانها هستند و ما اگر بتوانیم این دو عامل را از زندگی خودم حذف کنیم یا به حداقل میزان ممکن برسانیم، گام بزرگی در جهت حداکثرسازی میزان شادمانی و افزایش رضایت از زندگی برداشتهایم. شاید یکی از عوامل و دلایل اصلی رواج داشتن به تعویق انداختن کارها، این باور باشد که این رویکرد باعث افزایش بهرهوری در انجام آن کار میشود. هرچند دلایل دیگری همچون دشواری انجام یک کار، لزوم انجام تلاش بیشتر برای رسیدن به هدف و همچنین عدم علاقه به انجام آن کار را شاید بتوان از جمله عوامل دیگر به تعویق انداختن به شمار آورد.
اما آیا واقعاً به تعویق انداختن کارها و انجام یک کار در دقیقه نود باعث افزایش بهرهوری و اثربخشی ما خواهد شد؟ در مطالعهای که در سال ۲۰۰۸ انجام گرفت، محققان متوجه شدند دانشجویان پزشکی که در نوبتهای نهساعته کار میکردند، نسبت به دانشجویان دیگری که در نوبتهای دوازدهساعته کار میکردند، تعداد بیشتری بیمار را ویزیت کردند.
به دلیل چنین نتایجی افراد بهاشتباه این طور فکر میکنند که اگر تحت فشار کمبود زمان در دقایق آخر مهلت مجاز باشند، کارِ بیشتر و با کیفیت بالاتری را انجام خواهند داد؛ اما آیا این عقیده واقعیت دارد؟
مرور بیستوچهار مطالعه انجامشده با موضوع به تعویق انداختن کارها که شامل تحقیق بر روی حدود چهار هزار دانشجو بود نشان داد آن دسته از افرادی که تمایل به تعویق انداختن کارهای خود داشتند و آمادگی برای امتحان را به روزها و ساعات آخر موکول میکردند، نمرات کمتری نسبت به سایر دانشجویان کسب کردند.
در مطالعه دیگری که در مجله هاروارد بیزینس ریویو انجام گرفته، مشخص شد افرادی که فعالیتهای روزانه خودشان را به انتهای روز موکول کردند، بر اثر فشار زمانی، از خلاقیت و نوآوری کمتری در کار بهرهمند شدند و نتایج کارشان نسبت به سایرین از کیفیت پایینتری برخوردار بود.
ازاینرو میتوان این نتیجه را گرفت که به تعویق انداختن کارها و موکول کردن انجام یک کار به لحظات آخر مهلت مقرر، شاید باعث افزایش میزان کار انجامشده در واحد زمان شود، اما بیشک کیفیت کار را به میزان چشمگیری کاهش خواهد داد.
اما مهمترین خطای ذهنی که باعث بروز چنین تمایلات و سوگیریهایی میشود، عدم توانایی ذهن انسان در به یادآوری مدتزمان اتفاقات و رویدادهای قبلی است. به این معنا که ما بهراحتی زمانی را که قبلاً صرف انجام یک کار کردهایم فراموش میکنیم و به همین خاطر کارهایی را که زمان کمتری صرف انجامشان کردهایم طولانیتر از میزان واقعی و کارهایی را که زمان بیشتری صرف انجامشان کردهایم، کوتاهتر از زمان واقعی به خاطر میآوریم و همین خطای ذهنی خود به عاملی مهم در برآورد نهچندان درست مدتزمان موردنیاز برای انجام کارها و درنهایت به تعویق انداختن برخی از آنها تبدیل میشود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
طراحی شادمانی | کتابی از پاول دولان