شاید نتوان یک تعریف جامع برای تفکر نقادانه که شامل تمامی جنبههای و ملاحظات مربوط به آن باشد، ارائه داد؛ اما بیشک میتوان با ارائه توضیحات کافی تا حد زیادی نسبت به آن اشراف پیدا کرد و از این طریق بتوان این مهارت حیاتی را در خود توسعه و پرورش داد. در ادامه تفکر نقادانه را در قالب ۱۰ جمله تعریف خواهم کرد.
۱. تفکر نقادانه یک روند است.
بر خلاف تلقی عامه، تفکر نقادانه یک اقدام یا نگاه مشخص نیست. بلکه یک روند هست که مؤلفههای متعددی دارد که در مواجهه با هر گزاره، محتوا یا ادعایی باید این روند را طی کرد.
۲. بررسی پیشفرضها اولین مؤلفه در روند تفکر نقادانه هست.
کسی که از مهارت تفکر نقادانه برخوردار هست، در اولین گام تلاش میکند تمامی پیشفرضهای پنهان و آشکار یک ادعا یا گزاره را استخراج و مورد بررسی قرار دهد. اگر اولین گام به درستی برداشته شود، بسیاری از چالشها در ادامه مسیر رفع خواهند شد.
۳. بررسی منطق گام مهم بعدی در تفکر نقادانه هست.
آشنایی با مغالطهها و همچنین اصول منطق میتواند در برداشتن درست و اثربخش این گام مؤثر باشد.
۴. آگاهی از انگیزهها در تفکر نقادانه حائز اهمیت هست.
با اطلاع از انگیزهها و علایق خودمان یا شخص مدعی، میتوان بسیاری از سوگیریها و میانبرهای نادرست طیشده توسط او را کشف کرد.
۵. تفکر نقادانه شامل در نظر گرفتن معانی ضمنی و تبعات یک گزاره هم میشود.
در واقع کسی که از مهارت بالایی در تفکر نقادانه برخوردار هست، اندیشههایش از سازگاری و جامعیت کاملی هم برخوردار هست. در واقع چنین فردی حواسش به این موضوع هست که افکار و باورهای شخصیاش دارای تناقض و تضاد نباشند. البته این موضوع در ارزیابی گزارهها و ادعاها هم صدق میکند.
۶. توجه به افکار و دیدگاههای دیگران، یکی از عوامل مهم در تفکر نقادانه اثربخش است.
هر فرد هر چقدر هم که از دانش و آگاهی بالایی برخوردار باشد، باز هم دچار محدودیت در چشمانداز و دانش هست. از این رو توجه به باورها، نوع نگاهها و استدلالهای دیگران هم میتواند تا حدی نقاط ضعف تفکرات فردی را پوشش داده و در رفعشان مؤثر باشند.
۷. فروتنی عاملی مهم در تفکر نقادانه است.
هیچکس نمیتواند همه چیز را بداند. ازاینرو باید پیوسته حواسمان به محدودیتهای پردازشی مغز و خطاهای شناختی حاکم بر افکارمان باشد.
۸. یک متفکر نقاد، عدم قطعیت را با تمام وجود میپذیرد.
برای یک متفکر نقاد همیشه این احتمال وجود دارد که ادعا یا چیزی که درستی آن قبلاً ثابت شده، با به دست آمدن اطلاعات بیشتر یا نگاه از زاویهای دیگر نقض یا باطل شود.
۹. تفکر نقادانه مهارتی هست که پیوسته قابلیت پرورش و بهبود دارد.
یادگیری و پرورش مهارت نقادانه فرایندی بیانتها و نامحدود هست که در زندگی یک متفکر نقاد پیوسته جریان دارد.
۱۰. تفکر نقادانه ابزاری برای رهاسازی فرد از باورها و اعتقادات ناسازگار و نادرست هست.
یک متفکر نقاد، از مهارت تفکر نقادانه به عنوان ابزاری برای رها کردن خویشتن از تعصبات، باورها و اعتقادات بیپایه و اساس و غیرمعتبر استفاده میکند و از این طریق نگاه خود را به دنیا بهبود میبخشد و زندگی واقعبینانه و پرباری را در پیش میگیرد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
مطلب بسیار عالی و مفیدی بود. برای من که تازه به تفکر نقادانه ی به شیوه ی اصولی علاقه مند شدم. یادگیری چینش اصول منطقی بصورت ابتدایی رو از کجا باید شروع کنم؟ و در مورد اندیشه های متناقض باید بگم برخی از مسائلی که در این دنیا وجود داره سرشتی متضاد دارن که به نوعی لاینحل. مثلا فرض کنید در جایی مسئله ای که به نفع کسی دیگه تمام میشه در عین حال می تونه به ضرر دیگری هم تمام بشه. مثلا مرگ مغزی یک جوان می تونه همونقدر باعث سوگواری بشه که برای یک خانواده ی در انتظار اهدای عضو باعث شادی.نمی دونم این مثالی که زدم تا چه حد درسته و آیا تونسته منظورم رو به خوبی بیان کنه یا نه. سپاس گذارم.
ممنونم از شما،
من کتابهای مختلفی تو این زمینه معرفی کردهام.
اما به نظرم شروع با کتابهایی مثل
انتقادی اندیشیدن به زبان ساده نوشته ماندانا سلحشور
واقع نگری نوشته هنس روسلینگ، اولا و آنا روسلینگ
مغالطه های پرکاربرد از ریچارد پل و لیندا الدر
تفکر هوشمندانه نوشته مایکل کالت
تفکر نقاد اثر بروک نوئل مور و ریچارد پارکر
بد نباشه.
ولی به نظرم اگه معرفی کتابهای مرتبط با تفکر نقادانه رو بخونین، شاید خودتون بهتر بتونین انتخاب کنین.
موفق باشید.
ممنون.