کتابهای مربوط به تفکر نقادانه موجود در بازار، بیشتر از جنس آکادمیک هستند و معمولاً مباحث تئوری و مبانی این نوع تفکر در آنها توضیح داده میشود. اما جولیا گالف در کتاب The Scout Mindset، تلاش کرده تا تفکر نقادانه را به شکلی عملی و در زندگی واقعی به مخاطب خود بیاموزد. او در این کتاب موانع این نوع تفکر را مورد واکاوی قرار داده و روشها و راهکارهای آن را با ارائه نمونهها و مثالهای متعدد در موقعیتهای مختلف تشریح کرده است. مبنای کتاب بر اساس دو نوع مدل ذهنی هست که اولی مدل ذهنی سرباز و دومی مدل ذهنی پیشاهنگ است.
آنچه از سرباز و وظایف و اختیارات او در ذهن بسیاری از ما انسانها متبادر میشود، پذیرش مسئولیت دفاع از یک محدوده یا نقطه مشخص فارغ از هر اتفاق و هر شرایطی و در صورت نیاز فدا کردن جان خود برای دفاع از آن مواضع هست. اما پیشاهنگ کسی است که به دل مواضع دشمن میزند و تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا تحرکات، نقاط قوت و ضعف و موقعیتهای حیاتی را به واقعیترین و واضحترین شکل ممکن کشف و به مافوق خود گزارش کند.
جولیا گالف در کتاب The Scout Mindset با تکیه بر دو مدل ذهنی سرباز و پیشاهنگ، تفاوتهای این دو نوع طرز فکر را به تفصیل توضیح داده و روشها و راهکارهای حرکت از مدل ذهنی سرباز به سمت مدل ذهنی پیشاهنگ و موانع این مسیر و نحوه مواجهه با این موانع را به شکلی مفصل شرح داده است.
تفاوت دو مدل ذهنی سرباز و پیشاهنگ چیست؟
در مدل ذهنی سرباز استدلال کردن همچون مبارزهای دفاعی هست ولی در مدل ذهنی پیشاهنگ استدلال همچون ترسیم یک نقشه و کشف موقعیتها بر اساس واقعیت هست.
کسی که در یک زمینه دارای مدل ذهنی سرباز هست، برای اینکه بتواند تصمیم بگیرد که چیزی را باور کند یا نه، متناسب با انگیزهای که دارد از خود میپرسد:«آیا میتوانم این ادعا را باور کنم؟» یا «آیا باید این را باور کنم؟» اما فرد دارای مدل ذهنی پیشاهنگ برای گرفتن چنین تصمیمی از خود میپرسد:«آیا این ادعا واقعیت دارد؟»
برای فرد دارای مدل ذهنی سرباز پذیرش هر اشتباهی به معنای پذیرش شکست است اما برای فرد دارای مدل ذهنی پیشاهنگ کشف و پذیرش هر اشتباه در حکم تغییر و اصلاح نقشهای هست که در دست دارد.
افراد دارای مدل ذهنی سرباز پیوسته در حال جستجوی شواهد و مدارکی در جهت تحکیم پایهها و مبانی باورها و استدلالهای قبلی خود هستند. اما افراد با مدل ذهنی پیشاهنگ تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا نقشه خود را دقیقتر و درستتر کنند.
البته در عمل هیچ کس به شکلی مطلق و در همه زمینهها، دارای مدل ذهنی سرباز یا مدل ذهنی پیشاهنگ نیست. بلکه هر کسی در موقعیتهای مختلف و در زمینههای گوناگون در حال نوسان در میان این دو نوع مدل ذهنی هست. مهم این است که حواسمان به استدلالها و رویکردهای خودمان در مواجهه با اطلاعات جدید و استدلالهای مخالف باشد و تا میتوانیم خودمان را از سمت مدل ذهنی سرباز به سمت مدل ذهنی پیشاهنگ هدایت کنیم.
آنچه مهمترین مانع در مسیر اصلاح مدل ذهنی در افراد به شمار میرود، اینکه تشخیص مدل ذهنی سرباز در دیگران بسیار راحتتر از تشخیص آن در خودمان است. هرچند نباید فراموش کنیم که در مسیر حرکت از یک سر طیف به سمت انتهای دیگر طیف، موانع متعدد دیگری از جمله سوگیریهای مختلف ذهنی، انگیزههای درونی، نیازهای روحی و روانی، اطرافیان، هویت شخصی و همچنین ترس از اشتباه هم وجود دارد که جولیا گالف به خوبی هر کدام از آنها و روشهای غلبه بر آنها را توضیح داده است.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | A Thousand Brains نوشته جف هاوکینز