در ادامه سلسله پستهای مربوط به کتاب جذاب «اعترافهای یک تبلیغاتچی» این بار تصمیم گرفتهام از فصل دوم این کتاب و حکایت دیوید اگیلوی از تجارب خودش از رقابت در بازار صنعت تبلیغات آن روزهای آمریکا و نحوه رشد او در این بازار بنویسم.
پستهای قبلی مربوط به این کتاب و نویسنده آن را میتوانید از طریق لینکهای زیر مطالعه کنید.
درسهایی از دیوید اگیلوی برای مدیریت یک سازمان
توصیههای پدر تبلیغات برای موفقیت
دیوید اگیلوی در فصل دوم این کتاب، انواع تجربیات جذاب و خواندنی خود را درباره نحوه جذب مشتریان بزرگ بهصورت داستانهای کوتاه تعریف میکند. هرکدام از این خاطرات حاوی نکاتی آموزنده و کاربردی هستند که باعث میشود مطالعه کتاب بسیار لذتبخش شود.
آرزوهای بزرگ
یکی از کارهایی که اگیلوی در ابتدای تأسیس شرکت خود انجام داد، تهیه فهرستی از ۵ مشتری دلخواهش بود که همگی شرکتهایی معظم و معتبر بودند. شل نیز جزو این شرکتها بود.
جالب اینجاست که بعداً آرزوهای اگیلوی همگی به حقیقت پیوستند و همه این شرکتها مشتری او شدند.
بسیاری از موفقیتهای عالم تبلیغات مرهون بلندپروازی و قدرت فکری کسانی است که به چیزی جز کسب شهرت نمیاندیشند.
«دیوید اگیلوی»
اگیلوی کسی بود که هرگز منتظر نماند تا مشتری به سراغش بیاید و همواره خودش به دنبال مشتری بود و شاید این موضوع یکی از مهمترین عوامل موفقیتش در دنیای رقابتی آن زمان بود.
اقدامات اگیلوی برای رقابت با بزرگترین شرکتها
اگیلوی زمانی که شرکتش را تأسیس کرد، باید با ۳۰۰۰ شرکت در بازار رقابت میکرد. او برای اینکه بتواند از عهده این کار بربیاید، اقدامات خاصی را انجام داد که برخی از آنها در ادامه میآیند:
- دیوید اگیلوی در ابتدا شروع به ارتباط با اهالی رسانه و استفاده از علم و دانش آنها و کسب تجربه کرد. بهاینترتیب ده تا از گزارشگران مجلههای تبلیغاتی معتبر را برای ناهار دعوت کرد و با آنها طرح دوستی ریخت و شرایط خود را برایشان توضیح داد و در ادامه راه از آنها یادداشتها و توصیههایی دریافت کرد که برایش بسیار مفید بودند.
- اگیلوی سعی میکرد حداقل سالی دو سخنرانی در خیابان معروف مدیسون داشته باشد و در سخنرانیها علم و دانش خود را در طبق اخلاص میگذاشت و این باعث افزایش محبوبیتش شد.
- در مرحله بعد اگیلوی باکسانی که بهواسطه نوع کارشان با تبلیغگران بزرگ، محققان، مشاوران روابط عمومی، مدیران فنی و بازاریابان در ارتباط بودند، طرح دوستی ریخت و درنهایت از آنان بهعنوان مبلغ خودش استفاده کرد.
- اقدام مهم بعدی اگیلوی ارسال گزارشهای دورهای به ۶۰۰ نفر از افراد فعال در حوزههای مختلف بود تا بهخوبی در جریان موفقیتهای شرکتشان قرار بگیرند و به کار با آنها ترغیب شوند.
ازجمله کارهای دیگری که اگیلوی در ابتدای تأسیس شرکتش انجام میداد این بود که به هیچ مشتری نه نمیگفت.
ازنظر او سختترین کار، جذب نخستین مشتری بود.
کسی در صنعت تبلیغات موفق است که بینش عمیق و نگاه موشکافانهای داشته باشد و مشتری خود را ازنظر روانی ارزیابی کند.
«دیوید اگیلوی»
ارزش سکوت
ازنظر دیوید اگیلوی یکی از راههایی که همیشه مؤثر بوده، این است که اجازه بدهیم مشتری بیشتر صحبت کند. وقتی شنونده خوبی باشیم، برداشت طرف مقابل این خواهد بود که خیلی عاقل هستیم.
درست است که میگویند وقت طلاست، ولی به عقیده من سکوت هم طلاست.
«دیوید اگیلوی»
جملات برگزیده از فصل دوم کتاب
در ادامه جملاتی از دیوید اگیلوی که از فصل دوم کتاب انتخابشدهاند، برایتان بازگو میکنم:
در تمام عمرم هرگز نخواستم کاری را قبول کنم که از عهده انجام دادن آن برنمیآیم.
گاهی لازم است برای جلب مشتری بهتر، از چیزهایی که دوست داریم، بگذریم و آمادگی هرگونه جسارتی را داشته باشیم.
پرمنفعتترین پروژه، تبلیغ برای محصولی است که قیمت مناسبی داشته باشد، به کار همه بیاید و ضرورت داشتنش برای همگان روشن باشد.
بارها یک مشتری را به خاطر اینکه درخواستهایش با شرایط ما همخوانی نداشت، رد کردم و متوجه شدم همین امتناع از پذیرش، اشتیاق همکاری با ما را چند برابر کرده است.
مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
سلام حسین جان
خواستم از این سری مطالبی که در مورد دیوید اگیلوی میزاری تشکر کردم باشم
من که خیلی استفاده می کنم
سلام حمید عزیز
خیلی خوشحالم از اینکه به اینجا هم سر میزنی و این مطالب برات مفید بودهاند.
من هم خیلی از زندگی و گفتههای دیوید اگیلوی الهام میگیرم و برام آموزنده هستند و برای همین دوست داشتم در قالب یک سری پست آنها را منتشر کنم تا دوستانم هم از آن استفاده کنند.
در ضمن همواره پیگیر مطالب مفید و کاربردی وبلاگت هستم.
موفق باشی.