یکی از چالشهای افراد در زندگی روزمره، انتخاب میان دو گزینه برآورده ساختن نیازهای خود و نیازهای دیگران است. آنچه در فرهنگ عمومی با عناوین خودخواهی و دگرخواهی از آنها یاد میشود. اسکات آدامز در یکی از بخشهای کتاب برنده باش، افراد را از حیث بخشندگی و سخاوت به سه گروه تقسیمبندی میکند:
- افراد خودخواه
- افراد احمق
- افراد سربار
و بعد از این تقسیمبندی اعلام میکند که خودخواه بودن خیلی بهتر از احمق و سربار بودن هست. هرچند جامعه از شما انتظار دارد که تا جای ممکن خودخواهی خودتان را سرکوب کنید و چندان توجهی به تمایلات، خواستهها و ترجیحاتتان معطوف نکنید. اما واقعیت این است که کسانی بیشترین خدمات و خوبیها را به جامعه ارائه میدهند که موفق هستند و کارهای مفید بیشتری میتوانند انجام دهند. البته همان ابتدای کار باید حساب دیکتاتورها و رانتخواران و سوءاستفادهکنندگان را از حساب دیگر افراد موفق جدا کرد.
در واقع افراد هر چقدر که موفقتر باشند، کمتر باعث استرس، دغدغه فکری و ناراحتی نزدیکانشان خواهند شد و از طرفی با خدماتی که از طریق پرداخت مالیات، امور خیرخواهانه و اشتغالزایی به جامعه خود ارائه میدهند، بیشتر از دیگران مفید و مؤثر خواهند بود.
اما نکته اینجاست که افرادی که توانستهاند به چنین جایگاهها و توانمندیهایی دست یابند، بسیاری از اوقات خودخواه بودهاند و از طریق همین خودخواهی توانستهاند مسیر خود را به بهترین شکل ممکن طی کنند و به چنین موفقیتهایی برسند. این افراد بیشترین زمان، انرژی و منابع مالی خود را صرف تندرستی، تغذیه سالم، دنبال کردن اهداف شخصی و شغلی و داشتن اوقاتی خوش با خانواده و دوستان کردهاند.
اما گروه دوم را افراد احمقی تشکیل میدهند که کمی بالاتر از سربارها قرار میگیرند. کسانی که به راحتی تسلیم فشارها و انتظارات جامعه و اطرافیان خود شدهاند و معتقد بودهاند تحت هر شرایطی، دادن بهتر از گرفتن است. این گروه از افراد در هر موقعیتی و بی هیچ ملاحظهای هر آنچه از زمان، انرژی و منابع خود را که توانستهاند، بذل و بخشش کردهاند. زمانی که میتوانستند ورزش کنند، آن را برای رسیدگی کردن به خواستههای سایرین به تعویق انداختهاند، زمانی را که میتوانستند برای مطالعه و رشد خود صرف کنند، برای نه نگفتن به دوست صمیمیشان و همراه شدن با آنها در تفریح و سرگرمی سپری کردهاند. البته اسکات آدامز در جاهای مختلف بر این نکته تأکید میکند که لازم است حساب این خودخواه بودن را که نوعی فضیلت به شمار میرود، از رویکردها و اقدامات جامعهستیزانه و نه چندان عاقلانه جدا کرد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | برنده باش نوشته اسکات آدامز