سیستم در مقابل اهداف

هدف و هدفگذاری از جمله موضوعاتی هستند که نقشی ثابت و البته پررنگ در نوشتارها و آموزش‌های مرتبط با توسعه فردی دارند و تأکید زیادی بر آن‌ها می‌شود. اما آیا واقعاً هدفگذاری و انتخاب اهداف بهترین کاری هست که ما می‌توانیم برای رشد و پیشرفت خودمان در زندگی انجام دهیم؟ به نظر می‌رسد ساخت سیستم و تمرکز بر آن خیلی بیشتر از انتخاب هدف بتواند ما را در رشد و ترقی فردی کمک و یاری برساند.

کسی که دوست دارد جای مدیر خودش را بگیرد، هدفگذاری کرده اما کسی که همواره در حال یادگیری و افزایش کیفیت کارهایش به شکلی روزمره هست، یک سیستم ساخته.

کسی که قصد دارد رکورد رشته ورزشی  خودش را در مسابقات بشکند، صاحب هدف هست، اما آن کسی که هر روز دارد برای بهبود عملکردش در رشته ورزشی تخصصی خود تلاش می‌کند و اقداماتی مشخص انجام می‌دهد، صاحب سیستم هست.

کسی که قصد دارد تا شش ماه بعدی ده کیلو از وزن خودش را کم کند، هدفگذاری کرده ولی آن فردی که تصمیم گرفته از این به بعد غذاهای از نظر کیفی سالم‌تر و از نظر کمی به اندازه بخورد، یک سیستم برای خودش درست کرده.

کسی که هدف خود را داشتن درآمد صدمیلیونی در ماه قرار داده، صاحب هدف هست اما آن کسی که پیوسته در تلاش برای رشد کسب و کار خود و بهبود آن هست، سیستم سازی کرده.

کسانی که صاحب هدف هستند، تا زمانی که به آن هدف نرسیده‌اند، مدام در حال شکست خوردن‌اند، اما کسانی که از سیستم خود تبعیت می‌کنند، هر روز در حال تجربه احساس خوب موفقیت هستند.

کسانی که هدفگذاری کرده‌اند، بعد از رسیدن به هدف با کاهش انگیزه و انرژی مواجه می‌شوند اما کسانی که سیستم درست کرده‌اند همواره برای رشد و پیشرفت و بهبود انگیزه دارند.

کسانی که اهدافی برای خود انتخاب کرده‌اند، دید خود را محدود بر آن اهداف کرده‌اند و احتمالاً بسیاری از فرصت‌های پیش آمده در مسیر را نبینند اما کسانی که برای خود سیستم درست کرده‌اند همواره با دیدی باز و ذهنی گشوده به موقعیت‌های مختلف و محیط اطراف خودشان نگاه می‌کنند و چشم‌انداز وسیعی برای خود دارند.

خلاصه اینکه اگر عملکرد و زندگی افراد موفق را بررسی کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از آنها از سیستم‌ها تبعیت کرده‌اند و می‌کنند و چندان میانه خوبی با اهداف و هدفگذاری ندارند. اما مشکل اینجاست که وقتی همین افراد به موفقیت‌های بزرگ می‌رسند، ما صرفاً یک فرد دست‌یافته به هدف را می‌بینیم و نه چیز دیگر و نهایتاً این طور برداشت می‌کنیم که او روزی هدفی گذاشته و اکنون به آن هدف دست یافته است.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

بهترین کار

چرا دستیابی به شادمانی اینقدر دشوار است؟

محرکهای بیرونی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *