بعضی سؤالات هستند که نه کسی میتواند پاسخی قطعی به آنها بدهد و نه پاسخی قابل اجماع برای آن میتوان یافت. یکی از این سؤالات که شاید از ابتدای پیدایش انسان با مشخصهها و قابلیتهای ذهنی امروزی برای او وجود داشته، هدف و معنای اصلی زندگی بوده. در این میان پاسخ برخی مکاتب و فلاسفه برای این سؤال مقبولیت بیشتر و جایگاه بالاتری دارد. اما از آنجایی که مدل ذهنی ناوال راویکانت و نوع نگاه او به زندگی با توجه به مطالعات بسیاری که در زمینه علم و فلسفه داشته، جذابیت زیادی دارد، بد ندیدم که پاسخ او به این سؤال را اینجا بازنشر کنم.
وقتی از ناوال راویکانت پرسیده شد که از نظر او هدف و معنای زندگی چیست او ترجیح داد سه پاسخ برای این پرسش ارائه دهد:
پاسخ اول
هدف و معنای زندگی امری شخصی است. به این معنا که هر کسی باید خود به دنبال آن باشد یا آن را برای خودش تعریف کند. در واقع هر پاسخی که دیگران به این سؤال بدهند، تا زمانی که خودتان به آن نرسیدهاید، بیمعنا خواهد بود. باید آنقدر مطالعه و جستجو کرد و در این سؤال تعمق کرد تا در نهایت به پاسخ این سؤال دست یافت. شاید این فرایند چند سال یا چند ده سال طول بکشد. در نهایت پاسخی که شما را خوشحال و راضی کند، آن پاسخ هدف و معنای اصلی زندگی خواهد بود.
پاسخ دوم
زندگی هیچ معنایی ندارد و هیچ هدفی برای آن نمیتوان متصور بود. واقعیت این است که هر کدام از ما میلیونها سال در این جهان وجود نداشتهایم و میلیونها سال دیگر هم وجود نخواهیم داشت. بعد از چند نسل هیچ کس تحت هیچ شرایطی ما را به خاطر نخواهد آورد. چه هنرمند باشیم، چه شاعر، چه جنگجو، چه دانشمند و چه ورزشکار، در نهایت دیر یا زود شرایطی پیش خواهد آمد همچون شرایط قبل از تولد ما که هیچ اثری از ما در این دنیا وجود نداشت.
از دیدگاه فلسفی اینطور میتوان به این سؤال پرداخت که اگر پاسخ سؤال اول را که «معنای زندگی چیست؟» بیابیم، ناگزیر باید به سراغ پاسخ سؤال دوم برویم که «چرا این معنا؟» در نتیجه برای این چراها پایانی نخواهد بود.
پاسخ سوم
پاسخی که پیچیدهتر و علمیتر از دیگر پاسخهاست. بر این اساس شاید یک معنا برای زندگی وجود داشته باشد، اما این یک معنا و هدف چندان رضایتبخش نخواهد بود.
بر اساس آنچه علم فیزیک بیان میکند، آنتروپی جهان پیوسته در حال افزایش است. به این معنا که بینظمی و اختلال در دنیایی که ما در حال زیستن بر روی آن هستیم، پیوسته افزایش مییابد و انرژی آزاد متمرکز همواره کمتر میشود.
این روند آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد و سطح آنتروپی جهانی آنقدر افزایش خواهد یافت که در نهایت جهان از شدت گرما از بین برود. به این معنا که دنیا در حال حرکت به سمت نابودی هست و انسان با فعالیتها و تلاشهایی که انجام میدهد، پیوسته در جهت تسریع این اتفاق گام برمیدارد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | راهنمای خوشبختی و ثروتمندی به روایت ناوال راویکانت