درصورتیکه ما در استدلال یا ادعای خودمان گزینههای پیش رو را کمتر از آن تعدادی که در واقع وجود دارد، در نظر بگیریم، در این صورت مرتکب مغالطه دوراهی کاذب شدهایم.
در مغالطه دوراهی کاذب یا مغالطه سیاهوسفید، دو راه یا دو گزینه در مقابل ما قرار داده میشود تا یکی را انتخاب کنیم. در حالی که در حقیقت بیش از دو گزینه وجود دارد. معمولاً هم فرد مغالطهگر این دو راه را از روی عمد طوری انتخاب میکند که انتخاب یکی از دو گزینه کاری نکوهیده و ناپسند باشد و گزینه دوم همان گزینه مطلوب و موردنظر او باشد.
از طرفی معمولاً مردم هم آمادگی زیادی برای پذیرش دوراهی کاذب دارند. چون بیشترشان حوصله مواجهه با پیچیدگیها و تمایزهای ظریف را ندارند. آنها دوستدار حکمهای مطلق و فراگیرند؛ میخواهند گزینههای روشن و ساده در برابرشان قرار بگیرد. به همین دلیل، فریبکاران ماهر آنها را در برابر دوراهیهای ساده، اما کاذب قرار میدهند؛ دوراهیهایی که یکی از آنها آشکارا غیرقابل قبول است و دیگری همان است که فرد فریبکار خواهان انتخاب شدنش از سوی مردم است. (+)
هر کدام از مواردی که در ادامه میآید، نمونهای از مغالطه دوراهی کاذب است.
- یا در جنگ با تروریسم بازنده میشویم یا مجبوریم برخی از آزادیها و حقوق مردم را سلب کنیم.
- یا با مایید یا علیه ما.
- یا پشتیبان دموکراسی و آزادی هستید یا پشتیبان تروریسم و خودکامگی.
- مردم دو دستهاند: یا درسخوان و فهمیدهاند یا بیسواد و احمق. اگر نمیخواهی بیسواد و احمق باقی بمانی باید درس بخوانی. (+)
- یا باید دولت بر برنامههای شبکههای تلویزیونی نظارت داشته باشد، یا فساد و بیبندوباری در جامعه فراگیر خواهد شد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
مغالطه کامل نامیسر یا مطالبه راهحل بیعیبونقص