این روزها اکثر کتابها علاوه بر نسخه کاغذی و الکترونیکی، نسخه صوتی هم دارند و افراد میتوانند با توجه به علاقه و ترجیح خود، کتابهای موردعلاقهشان را بخوانند یا بهصورت صوتی گوش کنند؛ اما از آنجایی که کتاب صوتی شکل جدیدی از کتاب هست که اخیراً فراگیر شده، در میان بسیاری از کتابخوانان حرفهای چندان جایگاهی ندارد و کسانی هم که علاقهمند به شنیدن کتابها بهصورت صوتی هستند معمولاً حس خوبی نسبت به این کار ندارند و یا اینکه مطالعهشان چندان توسط دوستان و اطرافیان به رسمیت شناخته نمیشود. پائولو از دن اریلی در مورد گوش کردن به کتاب صوتی یا مطالعه کتاب کاغذی سؤالی پرسیده است.
پرسش
دن عزیز،
اطرافیانم بعضی وقتها از کتابهایی که اخیراً مطالعه کردهاند، حرف میزنند. من هم با اینکه با محتوای آن کتاب آشنایی دارم ولی از نظر دادن در مورد آن طفره میروم؛ فقط به این خاطر که من به نسخه صوتی آن گوش کردهام. سؤال اول من این است که چرا من خجالت میکشم به دیگران بگویم که من نسخه صوتی کتاب را گوش دادهام؟ سؤال دومم هم این است که چگونه میتوانم این مشکل را حل کنم؟
پاسخ
مهارت گوش دادن و درک کردن از طریق شنیدن را ما در سالهای اول زندگیمان یاد میگیریم و برای همین هم فراموش میکنیم که گوش دادن و درک کردن مطالب در قالب صوت چه اندازه کار دشواری است. از طرفی، ما خواندن و نوشتن را بعدها وقتی که بزرگتر شدیم یاد میگیریم و سختی این کار را بهتر و راحتتر به یاد میآوریم. به خاطر همین تفاوتها، مردم مطالعه کردن را دشوارتر و ارزشمندتر از گوش کردن میدانند و درنتیجه مطالعه کتاب نسبت به گوش دادن به فایل صوتی باعث برانگیخته شدن حس غرور و افتخار بیشتری در آنها میشود.
پیشنهاد اول من این است که همیشه به خاطر داشته باشی که این موضوع اصلاً اهمیتی ندارد و مطالعه لزوماً سختتر از گوش دادن به فایل صوتی نیست. اتفاقاً ممکن است گوش دادن و درک کردن مطالب کتاب از این طریق سختتر هم باشد. من بعد از اینکه سؤال تو را دریافت کردم، رفتم و یک کتاب صوتی خریدم و در یک پرواز طولانی به آن گوش دادم. به نظرم آمد که تمرکز کردن بر کتاب صوتی و فهمیدن تمامی مطالب آن خیلی سختتر از فهم و درک مطالب از طریق مطالعه است.
پیشنهاد دومم این است که واژه دیگری برای توصیف تجربه خودت پیدا کنی. برای مثال، در مورد کتابهایی که عاشقشان هستی و به فایل صوتی آنها گوش کردهای، ممکن است بگویی: «من آن کتاب را قورت دادهام.» یا برای کتابهایی که فهمیدنشان سخت است، میتوانی بگویی: «حسابی با کتاب وررفتم.»
اگر این روشها جواب ندادند، احتمالاً زمان آن رسیده که معنای واژه خواندن را بسط دهیم. شاید ما باید بپذیریم که امروزه روشهای زیادی برای دریافت اطلاعات هست – کتاب صوتی یکی از آن روشهاست. این ممکن است آنقدر صادقانه به نظر نرسد، اما شاید شما بتوانید یک تحول در نامگذاری را راه بیندازید و به بسیاری از مردم که به کتاب صوتی گوش میدهند، کمک کنید احساس راحتی بیشتری کنند.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
چرا گروههای کتابخوانی اثربخش نیستند؟
بسیار عاااالی
واقعا این موضوع برای منم صادقه و معتقدم هیچ چیز جایگزین کاغذ نمیشه و واقعا کاغذ و جنسش حس متفاوتی به آدم القا میکنه که تو اثر بخشی مطالعه موثره.
امروزه با توجه به حجم زیاد داده ها و قانون پارتو بعضی وقتا ما تو نت سرچ میکنیم تا خلاصه یه کتابی رو بخونیم.
حسین جان اگه تونستی یه مقاله درباره خلاصه کتاب ها هم بنویس.
ازت ممنونم محمدجان،
سعی میکنم یه یادداشت در مورد این موضوعی که گفتی بنویسم.
موفق باشی.
من همیشه سوالایی که از دن اریلی پرسیده می شود و جواب های زیبایی که اریلی به این سوالات می دهد را با علاقه می خوانم.
معمولاً در همه آن ها یک نکته برای یادگرفتن هست. ممنون از شما که هرازگاهی به این سوال و جواب ها می پردازید.
سعیدهجان،
واقعیت اینه که من هم علاقه زیادی به آثار و نتایج تحقیقات دن اریلی دارم و در کل همیشه پیگیر این دست موضوعات هستم.
برای همین ترجمه و انتشار مطالب مرتبط با اقتصاد رفتاری، تصمیمگیری و خطاهای شاختی در وبلاگ برای من هم لذتبخش هست.
خوشحالم که این دست مطالب مورد توجه شما هم قرار گرفته.
موفق باشی.