یکی از سبکهای پرطرفدار مطالعه کتاب که این روزها در شبکههای اجتماعی و همچنین در محیطهای فرهنگی هم طرفداران زیادی پیدا کرده، تشکیل گروههای کتابخوانی و مطالعه کتابهای مختلف در قالب این گروههاست. به نظر میرسد با این سبک افراد بیشتری از خواندن کتابها استقبال کنند و فرهنگ مطالعه توسعه بیشتری یابد؛ اما چرا خیلی از این گروهها اثربخش نیستند و عملکرد آنها به خروجی مطلوب منتهی نمیشود؟
آلن جیکوبز نویسنده کتاب لذت خواندن در اثر حواس پرتی که خود یک منتقد و پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه بیلر هست، دو دلیل برای اثربخش نبودن گروههای کتابخوانی عنوان میکند:
دلیل اول اینکه کتابهای منتخب برای مطالعه گروهی بهندرت چالشبرانگیز هستند و باعث شکلگیری بحثهای عالی نمیشوند.
دلیل دوم هم عدم علاقه کافی شرکتکنندگان به بررسی خود کتابهاست. به همین دلیل افراد مطالعه کتابها را بهانهای میکنند برای اینکه در مورد مسائل نامربوط دیگر با یکدیگری گفتگو کنند.
اما مشخصههای یک گروه کتابخوانی بینقص چیست؟
مهمترین مشخصه این گروه متعهد بودن اعضای گروه به مطالعه دقیق و گفتگوی جدی است. مشخصه دوم هم مربوط به انتخاب کتابها برای مطالعه میشود. این کتابها باید کتابهایی با پیچیدگی و اندیشه کافی برای برانگیختن مباحثهای مهم، هم درباره ساختارها و روندهای خود اثر و هم درباره موضوعاتی که به آن میپردازد، باشند.
تحت چنین شرایطی مطالعه انفرادی و مشارکت و همراهی در مباحث توسط اعضا میتواند ارزشمندی و اثربخشی مطالعه و دستاوردهای حاصل از آن را تا حد زیادی افزایش دهد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سه نوع یادداشت برداری در هنگام مطالعه کتابهای غیرداستانی