استاد حسن قاضی مرادی از نظرگاه تفکر نقادانه به کلیشه نگریسته و کلیشه را مهمترین جلوه نهادینه شدن دنبالهروی فکری قلمداد کرده است.(+) در ادامه پاسخ سؤال « کلیشه چیست؟ » را از نگاه ایشان نقل خواهم کرد.
کلیشه چیست؟
کلیشه الگوی ثابت فکری است حامل نظر و داوری متصلبشدهای که ارتباط خود را با واقعیت از دست داده است. کلیشه چنین مینماید که بیانگر حقیقت کلی و عام است. وقتی به اتکای این حقیقت کلی و عام با واقعیت که همواره خاص است مواجه میشویم اگر شناخت این واقعیت را صرفاً در چارچوب الگوی کلی و عام کلیشه پیش ببریم به ناگزیر از واقعیت جدا میافتیم و تقلای فکریمان نیز کلیشهای اندیشی است.
کلیشهای اندیش کیست؟
کلیشهای اندیش بدون کلیشههای فکریاش با واقعیت ارتباط نمیگیرد. او همواره در این ترس است که هر واقعیت به واسطه خاص بودنش میتواند ویژگیها و تظاهرهایی داشته باشد که او را به گمراهی کشاند. او در مواجه شدن با هر واقعیتی وقتی به این نتیجه رسد که آن را میتواند در قالب این یا آن کلیشه قرار دهد این کار را میکند و با این کار دچار توهم میشود که واقعیت را شناخته است. چرا که از پیش شواهد و مدارک هر موضوع یا واقعیت را فقط در قالب کلیشه نگرش کلیشهایش قرار داده و معنا کرده است.
کلیشهای اندیشی چیست؟
کلیشهای اندیشی به معنای نفی تفکر انتقادی است. هنر نیندیشیدن متناظر با کلیشهای اندیشی است. چرا که دانایی کلیشهای، پیشین است و دانایی انتقادی، پسین. در عین حال، مهم نیز نیست کلیشهها در چه حوزهای به کار برده میشوند: اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … همچنان که مهم نیست کلیشهای اندیش خود را انقلابی بداند، مترقی بداند یا دموکرات و …
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
بی اعتمادی به عقل ، میراثی از گذشتگان
1 دیدگاه