مخاطرات داشتن ذهنی باز و برخورداری از تفکر نقادانه

بودن در کنار اکثریت و دنباله‌روی از آنچه دیگران می‌گویند، برای انسان امنیت و آرامش حداقل به شکلی ظاهری به همراه دارد. فرد وقتی عقل و ذهن خویش را به گفته‌ها و نظریات اکثریت می‌سپارد، در صورت بروز خطا و اشتباه و گرفتارِ دردسر شدن هم دل‌خوش به این می‌شود که من هم یک نفر از این جمعیت هستم که راه به خطا رفته‌اند و وقتی این همه انسان عاقل و بالغ چنین خطایی را مرتکب شده‌اند، من چرا باید خودم را سرزنش کنم؛ و این‌گونه خود را از زیر بار عذاب وجدان و سرزنش درونی رها می‌کند و آن بیرون هم که اکثریت دچار خطا شده‌اند و کسی نیست که او را مورد بازخواست قرار دهد؛ و این یعنی آرامشی درونی ولی پوچ.

اما انسانِ دارای حس مسئولیت‌پذیری و کسی که در برابر اندیشه و انسانیت خود احساس مسئولیت می‌کند، هیچ‌وقت گرفتار چنین دل‌خوشی‌ها و آرامش‌های سطحی نمی‌شود. انسانی که به قدرت تعقل خویش آگاه است، هیچ‌وقت ترجیحات اکثریت را که با انبوهی از خطا و سوگیری همراه است جایگزین میوه اندیشه خویش نخواهد کرد؛ و این یعنی تلاش برای داشتن ذهنی باز و تفکری نقادانه.

اما داشتن ذهنی باز در برابر حقایق و واقعیت‌های زندگی، مخاطرات خاص خودش را دارد که اولی همان متفاوت بودن از جمع و شاید طرد شدن باشد؛ اما خطری بزرگ‌تر که شاید تحملش دشوارتر هم باشد، مواجهه با عدم قطعیت‌های پی‌درپی و بسیار است.

اصلاً هر حقیقتی با خود میزانی از عدم قطعیت به همراه دارد و این عدم قطعیت‌ها برای ذهنِ تمامیت‌خواه و عجولِ انسانی دردآور و تحمل‌ناپذیر است. در میان این عدم قطعیت‌ها و نبودن در کنار اکثریت، احتمال خطا و شکست هم وجود خواهد داشت و این‌ها همگی ترس و عدم احساس امنیت و اطمینان با خود به همراه خواهند آورد.

اما برای دستیابی به تفکر نقادانه و مستقل، ناگزیر از همراه شدن با این عدم قطعیت‌ها و خطاها هستیم تا به‌مرور رشد و بلوغ عقلی و فکری را تجربه کنیم. تردیدهای پی‌درپی شاید با خودشان شکاکیت افراطی به همراه داشته باشند؛ اما ما در مواجهه با این عدم قطعیت‌ها نیازمند اعتباردهی متفاوت به هرکدام از گزینه‌ها و مسیرهای پیش روی خودمان هستیم؛ و این وزن‌دهی و قضاوتِ گزینه‌ها و مسیرها با تفکر همراه خواهد بود و با گذر زمان رشد ذهنی، فکری و عقلانیت بیشتری را با خود به همراه خواهد داشت.

ازاین‌رو ما ناچار از این هستیم که از تفکر و مواجهه با عدم قطعیت عقب ننشینیم و به این مسیر ادامه دهیم تا به استحکام و بلوغ فکری کافی دست‌یابیم. باید با این مسئله کنار بیاییم که در این دنیای همواره در حال تغییر و پیچیده همیشه عدم قطعیت و ابهام با ما خواهد بود و ناگزیر باید همراه با آن زندگی آگاهانه خویش را ادامه دهیم.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای  زیر را مطالعه کنید:

مرجعیت باوری جامعه سنتی و ریشه‌ها و علل آن

آیا بی طرفی در داوری و ارزیابی نظرات متفاوت دیگران امکان‌پذیر است؟

داوری‌های بدیل و دو پیش‌نیاز اساسی تفکر نقادانه

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *