قلمرو علم و ایمان در دنیای لایتناهی

ما انسان‌ها هر چقدر هم تلاش کنیم دنیایی را که در حال زیستن در آن هستیم، بهتر بشناسیم تا بر اتفاقات و رویدادهای اطراف خودمان تسلط بیشتری پیدا کنیم، همچنان پرسش‌های بسیاری وجود خواهند داشت که برایمان بی‌پاسخ هستند یا پاسخی نه چندان کافی و قانع‌کننده برایشان داریم. در چنین شرایطی، هر کس بسته به ارزش‌ها و ترجیحات فردی خویش، برای یافتن پاسخ پرسش‌هایش به منابعی خاص مراجعه می‌کند. در این میان علم و ایمان مهم‌ترین و پرمراجع‌ترین منابعی هستند که در طول تاریخ و در برهه‌های مختلف زمانی بیش از هر چیزی به مقابله با یکدیگر برخواسته‌اند و باعث بروز چالش میان انسان‌ها گشته‌اند.

از دیدگاه علمی، ایمان باوری است بدون دانش و مستلزم اتکا به چیزی با دلایلی غیر از دلایل و شواهد تجربی، منطقی و فلسفی. اما اینکه آیا علم و ایمان در مقابل هم و در تضاد با همدیگر باشند، بستگی به تعاریف و رویکردهای شخصی هر فرد دارد.

در واقع هر فردی آزاد است تا برای یافتن پاسخ به پرسش‌های خویش به هر منبعی که ترجیح می‌دهد مراجعه کند و به پاسخ آن مرجع باور داشته باشد یا نه. در این میان حوزه‌ها و موضوعاتی هستند که علم در حال حاضر از پاسخ دادن به آنها ناتوان هست و آن دسته از موضوعات را نمی‌توان بر اساس شواهد علمی و تجربی تبیین کرد. از جمله آنها می‌توان به حوزه زیبایی‌شناسی و قضاوت‌های اخلاقی اشاره کرد.

استیون جی گولد معتقد بود قلمروی علم و ایمان به شکلی کامل متفاوت از هم هستند. او اعتقاد داشت علم، با دانش تجربی از طبیعت سر و کار دارد در حالی که ایمان به مسائلی همچون قضاوت و اخلاق می‌پردازد؛ موضوعاتی که نمی‌توان براساس شواهد تجربی درباره آنها قضاوت کرد و تصمیم گرفت.

از طرفی علم صرفاً به موضوعاتی می‌پردازد که به لحاظ نظری و عملی قابل آزمایش و ابطال‌پذیر باشند و از لحاظ نظری بتوان به شکل مدعایی علمی آن را عرضه کرد.

بر این اساس نباید از ایمان برای پرداختن به مسائلی که علم می‌تواند پاسخ‌گوی آنها باشد یا برای محدود کردن حوزه‌ای که علم می‌تواند در مورد آن تحقیق کند، بهره جست. از طرفی چون مسائل حوزه ایمان ابطال‌ناپذیرند، نباید از روش‌های علمی برای پرداختن به موضوعاتی استفاده کرد که به صورت علمی امکان تحقیق در مورد آنها وجود ندارد.

تنها کاری که علم می‌تواند در مواجهه با ایمان انجام دهد این هست که بگوید من هیچ چیزی در مورد آن نمی‌دانم و درکی از آن ندارم و شاید با تعریف پرسش‌ها به شیوه‌ای دیگر و با رویکردی متفاوت‌تر بتوان تحقیقات و مطالعاتی در این خصوص به انجام رساند.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

تعصب نتیجه گیری و پیامدهای آن

توهم علیت و تأثیری که بر طرز تفکر ما دارد

روش علمی و اهمیت وجود علت مادی برای معلول مادی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *