وقتی در حال خواندن یا گوش دادن به داستانی هستید، به شکلی پیوسته دارید روابط علی را کشف میکنید و البته این هنر سیستم یک مغز هست که دارد لذت همراهی با داستان را برای شما ایجاد میکند. سیستم یک بدون زحمت چندانی مدام روابط علی کشف شده را به سیستم دو پیشنهاد میکند و سیستم دو هم بدون سختگیری آنها را میپذیرد و تلاش میکند که شما بیشترین لذت را از داستان ببرید.
برای مثال روایتهای زیر را در نظر بگیرید:
«چند دقیقه بعد از اینکه آن دو مرد جوان سوار بر یک اتوموبیل مشکی از راه رسیدند، ساختمان منفجر شد.»
«نادر بعد از اینکه از رستوران بیرون آمد، به سمت پارکی که کنار رستوران بود رفت و هنگامی که مشغول قدم زدن بود، ناگهان حالش به هم خورد و بر روی زمین افتاد.»
« یک روز بعد از اینکه دولت افغانستان سقوط کرد، شاخص بورس رشد قابل توجهی داشت.»
شما به محض خواندن هر کدام از این روایتها، بدون اینکه تلاش چندانی بکنید، روابطی علی و معلولی در ذهن خودتان میسازید. روابطی که تا حد زیادی هم منطقی به نظر میرسند. البته اگر منطقی هم نباشند، سیستم دو آنقدری دنبال شواهد در میان خاطرات و مشاهدات خود خواهد گشت تا شما را قانع کند که این روابط علی و معلولی کاملاً منطقی و عقلانی هستند.
در حالی که اگر در روایت اول به جای توجه به رسیدن دو مرد جوان، به مرد جوان دیگری که بالای پشتبام ساختمانی روبرویی هست، اشاره شود یا در روایت دوم به جای غذا خوردن نادر در رستوران به مشکل قلبی او اشاره شود یا به جای سقوط دولت افغانستان به روی کار آمدن دولت جدید در ایران اشاره شود، داستانهای به کلی متفاوتی در ذهن شما شکل خواهند گرفت. داستانهایی که به همان اندازه منطقی و عقلانی به نظر میرسند.
اینها همگی اشاره به توهم علیت دارند. توهماتی که ما پیوسته درگیرشان هستیم و با این توانمندی خاص سیستم یک مغزی داریم علاوه بر اینکه به زعم خودمان دنیای اطرافمان را به بهترین شکل ممکن درک میکنیم بلکه رویدادها را با جزئیات بیشتر و زحمت کمتری به خاطر میسپاریم.
توانمندی یافتن علیتهای دنیای اطراف در انسان ذاتی هست و از همان ابتدای تولد در ذهن او وجود دارد. به طوری که در آزمایشهایی که انجام گرفت، کودکان زیر یک سال به راحتی توانستند علیت را در حرکات اشیا در صفحه نمایش به خوبی تشخیص دهند.
از این رو بهتر است توجه و خودآگاهی بیشتری در یافتن علیتها به خرج دهیم و به راحتی تسلیم اولین تشخیصی که سیستم یک مغزی میدهد، نشویم. به نظر میرسد این تلاش ذهنی میتواند یک گام مهم در جهت رشد و تقویت مهارت تفکر نقادانه باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
نزدیک بینی، بیزاری از باخت و توقف در مسیر رشد