ما از باخت وحشت داریم. وحشتی که تمام انتخابها و تصمیماتمان را بیش از هر عامل دیگری تحت تأثیر قرار میدهد. اوضاع زمانی بدتر میشود که بدانیم موجوداتی نزدیک بین هم هستیم. نزدیک بینی خود منجر به تمرکز بیش از حد بر کوتاهمدت میشود و این یعنی نداشتن تمایل چندان به انتخاب کردن و تمرکز بر اهداف بلندمدت.
به نظر میرسد، این مشخصهها در طول تکامل در ژنتیک ما حک شدهاند در حالی که هر نتیجه و موفقیت بزرگی نتیجه تمرکز بر نتایج بلندمدت و داشتن اهداف قابل دستیابی در زمانهای بسیار دورتر از زمان حال هست.
تمامی این عوامل دست به دست هم میدهند تا ما وقتی بعد از گرفتن مشورت از افراد متخصص و با دید کسب سود در بلندمدت سهامی را در بورس خریداری میکنیم، هر روز چندین بار قیمت سهام و وضعیت بازار را کنترل کنیم.
نزدیک بینی و بیزاری از باخت باعث میشود وقتی بر اساس اهدافی که برای بلندمدت انتخاب کردهایم، فعالیتی را شروع میکنیم و قرار هست ادامهدار باشد، هر روز فعالیتها، موفقیتها و دستاوردهای دیگران و از دست دادنهای خودمان را با هم مقایسه کنیم و مدام در مسیری که انتخاب کردهایم بیش از پیش مردد شویم.
گرایش به کوتاه مدت باعث میشود که وقتی ماشین یا خانهای میخریم تا برای سالها مالکش باشیم، مدام ایرادات و کمبودهای آن را با خوبیها و نقاط قوت ماشین و خانه دیگران مقایسه کنیم و هر روز تصمیم جدیدی بگیریم و فکر متفاوتتری بکنیم.
به نظر میرسد حتی تجربه و انگیزه هم نمیتواند چندان مانعی برای تعصبات رفتاری همچون نزدیک بینی و بیزاری از باخت ایجاد کند. از این رو ناچار از این هستیم که به شکلی آگاهانه حواسمان به انتخابها و تصمیمات بلندمدت خودمان باشد و تلاش کنیم تا به راحتی تسلیم نگرش کوتاه مدت و تمایل به دست کشیدن از بلندمدت نگری خودمان نشویم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
شگفتیها و حیرتها و نقشی که سیستم یک بازی میکند