خوشبینی هم یک سوگیری هست و هم تا حد زیادی ارثی و ذاتی. خوشبینها دنیا را بیخطرتر از آن چیزی میبینند که در واقع هست، ویژگیهای شخصیتی خودشان را پسندیدهتر از آن چیزی میدانند که در واقع هست، هدفهایی را برمیگزینند که دستنیافتنیتر از آن چیزیست که در عمل هست، درستی پیشبینیهایشان را بیش از آن میزانی تخمین میزنند که در واقع هست. تمام این سوگیریهایی که در افراد خوشبین هست باعث میشود هم موفقیتهایشان بیشتر از سایرین باشد و هم شکستهایشان بزرگتر از بقیه.
پژوهشهای صورت گرفته نشان از این دارند که افراد خوشبین امید به زندگی و موفقیتی بیشتر از سایرین دارند و درباره درآمد خودشان در آینده خوشبینتر از افراد عادی هستند. همه اینها باعث میشود که بیشتر مخترعین، کارآفرینان، رهبران سیاسی و نظامی از میان افراد خوشبین باشند تا افراد متوسط و عادی جامعه. چون افراد خوشبین بیشتر از سایرین ریسک میکنند و بیشتر از بقیه تلاش میکنند؛ به همین دلیل هم بیشتر از همه موفق میشوند و بیشتر از همه شکست میخورند.
تحقیقات انجام گرفته در این خصوص نشانگر این موضوع هستند که کارآفرینان عموماً در زندگی خوشبینتر از مدیران میانتراز هستند و تجربههای موفق آنان تأییدکننده ایمانشان به قضاوتهایشان و تواناییشان در کنترل پیشامدهاست.
بر اساس آنچه دنیل کانمن در این خصوص مطرح میکند:
مردمانی که بزرگترین اثر را بر زندگی دیگران دارند بیشتر خوشبین و بیش از حد مطمئناند و بیش از آنکه خود تشخیص دهند ریسکپذیرند. این دسته از افراد در برخورد با موانع تشویق به ایستادگی میشوند اما ایستادگی ممکن است گاهی پرهزینه باشد.
البته این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که موهبتها و دستاوردهای بزرگ خوشبینی صرفاً به کسانی میرسد که تنها کمی از این سوگیری بهره بردهاند و میتوانند بدون اینکه واقعیت را گم کنند، بر جنبه مثبت پافشاری کنند.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
فیلیپ تتلاک و آزمایشی درخصوص اعتبار پیش بینی کارشناسان