بیشک صرف داشتن ادعا مبنی بر اینکه باورها، نظرات یا دیدگاههای کسی یا گروهی مبتنی بر علم هست، دلیل بر علمی بودن آن باورها، نظرات یا دیدگاهها نیست. از طرفی صرف داشتن ادعای غیرعلمی بودن باورها، نظرات یا دیدگاههای فرد یا گروهی، نمیتواند دلیل بر غیرعلمی بودن آنها باشد. در این میان این ما هستیم که باید با اتکا به شیوههای اصولی و روشمند، این ادعاها را بررسی کرده و به نتایجی قابل اتکا دست یابیم. در چنین شرایطی شبه علم و ادعاهای مبتنی بر شبه علم نقش اصلی را بازی میکنند و شاید اولین گام شناسایی این نوع از علم باشد.
معمولاً شبه علم به علمی گفته میشود که چنان پرخطا و بیکیفیت هست که نمیتوان با تکیه بر اصول و روشهای علمی در مقام دفاع از آن برآمد و بر نتایج آن اتکا کرد. بیشک تمام طرفداران و مدعیان شبه علم، ادعای علمی و مستند بودن آن را دارند ولی اگر در جزئیات روندها و روشهای به کار گرفته شده دقیق شویم، به غیرعلمی بودن نتایج حاصل از این روندها پی خواهیم برد.
نکته دیگری که وجود دارد این هست که مرز مشخصی برای جداسازی کامل علم از شبه علم وجود ندارد و اینها در دو انتهای یک طیف قرار میگیرند. به این معنا که در میانه طیف علم تا شبه علم، ناحیهای خاکستری وجود دارد که امکان دارد هر ادعایی در نقطهای مشخص از این ناحیه خاکستری قرار گیرد.
در چنین شرایطی این بر عهده ماست که بسته به حیاتی و تأثیرگذار بودن موارد مدنظر خودمان، در خصوص شناسایی و تشخیص علم یا شبه علم بودن یک ادعا و نزدیکی آن ادعا به هر کدام از منتهیالیههای این طیف و در نهایت در مورد پذیرش یا عدم پذیرش آن ادعا تصمیم بگیریم.
شاید در مواردی نزدیکی یک ادعا به شبه علم، چندان برایمان اهمیتی نداشته باشد اما در مواردی متفاوتتر این نکته برایمان دارای اهمیت و تأثیرگذاری قابل توجهی باشد. از این رو به نظر میرسد دارا بودن مهارت اولیه ارزیابی و شناسایی ادعاهای علمی از شبه علم برای هر کسی و در هر جایگاهی در زندگی امروزی امری ضروری و حیاتی باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: