پاول دولان در کتاب طراحی شادمانی روشی به نام روش بازسازی روز (Day Reconstruction Method) را معرفی میکند که با استفاده از آن میتوان از طریق دریافت بازخورد از فعالیتهای مختلف روزانه، در جهت افزایش شادمانی در زندگی گام برداشت.
همانطور که در یادداشت قبلی مجموعه یادداشتهای طراحی شادمانی اشاره کردم، دریافت بازخورد از فعالیتهای شخصی میتواند راهنمای خوبی در جهت افزایش میزان شادمانی در زندگی روزانهمان باشد. پاول دولان در قالب روش بازسازی روز (DRM) یک راهکار برای دستیابی به این بازخورد به شکلی که برایمان کاربردی و مفید باشد، ارائه میکند.
این روش ممکن است در نگاه اول دشوار یا زمانبر به نظر برسد، اما میتواند تأثیر بسزایی در انتقال بسیاری از فعالیتها و تصمیمات روزمره از ناخودآگاه ما به ناحیه خودآگاه مغز و افزایش کیفیت زندگی روزمرهمان داشته باشد.
در این روش نیازی نیست زیاد به خودتان سخت بگیرید و همه اطلاعات را به شکلی دقیق و درست به خاطر داشته باشید؛ اما دستاوردهای حاصل از آن باعث خواهد شد بتوانید طرز نگاه خودتان به زندگی را اصلاح کنید، به آن شکل بدهید و رفتارهایتان را بهگونهای تحت تأثیر قرار دهید که برآیند میزان شادمانیتان در زندگی افزایش یابد.
روش بازسازی روز (DRM) پر کردن یک جدول برای فعالیتهای دیروز است. اطلاعاتی موردنیاز برای هر فعالیت و کار روزانه که لازم هست در این جدول وارد شوند، عبارتاند از:
- زمان شروع
- زمان پایان
- کاری که انجام شده
- کسانی که با آنها در ارتباط بودهاید
- میزان لذت حاصل از انجام آن کار (۱۰ – ۰)
- میزان هدفمندی در حین انجام آن کار (۱۰ – ۰)
با نگاه به جدول تکمیلشده برای فعالیتهای یک روز میتوان نگاهی کلی به فعالیتهای انجامشده در آن روز و میزان مطلوبیت هرکدام از آنها دست یافت.
امکان دارد با مرور این جدول فعالیتهایی را بیابیم که دستاورد چندانی برای ما به همراه ندارند ولی از روی عادت پیوسته و در طول روزهای مختلف در حال انجامشان هستیم. یا ممکن است به این نتیجه برسیم که جایگزینی یک فعالیت با فعالیتی دیگر میتواند منجر به افزایش شادمانی چشمگیری در زندگیمان شود. یا اصلاً شاید یک سری مطلوبیتهای ذهنی اشتباه در طول زمان در ما شکل گرفته باشد که با پر کردن این جدول بتوانیم آنها را یافته و درصدد اصلاحشان برآییم.
تکمیل جدول بازسازی روز میتواند این امکان را برایمان به وجود آورد که بهوضوح ببینیم چه مقدار از زمانمان به شکلی غیرضروری اتلاف میشود.
پاول دولان مثال جالبی میزند. تصور کنید دو گزینه برای رفتن به سر کار پیش رویتان قرار دارد: رفتن با مترو که بسیار شلوغ و اعصابخردکن است و ۳۰ دقیقه طول میکشد و رفتن با اتوبوس که ۴۰ دقیقه طول میکشد ولی خلوتتر هست و آرامش بیشتری به همراه دارد.
ما با تکمیل این جدول احتمالا متوجه شویم که صرف ده دقیقه زمان بیشتر در مسیر باعث میشود روز کاریمان را با روحیه بهتری شروع کنیم و بازدهی و لذت بیشتری از انجام فعالیتهای روزانه نصیبمان شود. در این صورت میتوان با صرف ده دقیقه بیشتر در هر روز به کیفیت بالایی از شادمانی در محل کار دست یافت.
مزیت دیگری که تکمیل جدول بازسازی روزانه برایمان به همراه دارد این است که میتواند مانع از حاکم شدن احساسات حال حاضرمان بر تصمیمات آینده و هدایت آنها شود. برای نمونه وقتی میخواهید برای رفتن به کوه در صبح جمعه برنامهریزی کنید، داشتن یک جدول تکمیلشده DRM میتواند راهنمای خوبی برایتان باشد تا بدانید که ماندن در رختخواب برایتان شادمانی بیشتری به همراه میآورد یا سحرخیزی و گام گذاشتن در مسیر کوهستان.
جدول تکمیلشده DRM میتواند به ما کمک کند تا ترکیب بهتر و متعادلتری از لذت و هدفمندی در زندگی خودمان تجربه کنیم که این کار در مجموع به شادمانی بیشتر منجر خواهد شد.
به نظر میرسد استفاده از روش بازسازی روز آنقدری مزایا و دستاوردهای ارزشمند برایمان به همراه داشته باشد که تصمیم بگیریم حداقل برای یک بار هم که شده برای آن وقت صرف کنیم و پر کردن جدول مربوط به آن را حداقل به مدت یک هفته امتحان کنیم..
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
طراحی شادمانی | کتابی از پاول دولان
این یادداشت و مطالعه اش منو یاد جمله” حاسبو قبل عن تحاسبو” به معنی به حساب خود برسید پیش از آنکه مورد محاسبه قرار بگیرید انداخت که گمونم از امام علی(ع) باشه.
و حالا یک سوال: درباره مثال کوهنوردی. این بازسازی روز رو باید درباره آینده هم انجام داد یا فقط مربوط به گذشته است؟
البته گمونم خیلی از ماها اینا رو بصورت ذهنی انجام میدیم و بین فعالیت ها انتخاب میکنیم و البته دسته کمی هم گذشته خودشون رو مورد بررسی قرار میدن.
محمد عزیز،
ما این کار رو به این خاطر انجام میدیم چون تو پیشبینی آینده خیلی ضعیف هستیم و نمیتونیم حالات و احساسات خودمون رو تو موقعیتهای مختلف به درستی پیشبینی کنیم. از طرفی هم نسبت به تجارب گذشته چندان هوشیار، حساس و دقیق نیستیم و اونطور که باید تجربیات گذشته تو ذهنمون به شکلی دقیق ثبت نمیشه و در طول زمان این تجارب توسط مغز دستکاری میشن. پس برای اینکه بتونیم تجارب روزانه خودمون و میزان شادمانی حاصل از اونها رو بهبود بدیم، میریم به این سمت که تجربیات و حالات و احساسات رو ثبت کنیم تا بتونیم برای تصمیمات آینده ازش استفاده بکنیم.
در مثال کوهنوردی هم منظور اینه که اگه ما هم روزهایی که بیخیال سحرخیزی و کوهنوردی میشیم و هم روزهایی که از خوابمون میزنیم و صبح زود میریم کوهنوردی، میزان لذت و هدفمندی خودمون رو ثبت کنیم، در آینده میتونیم تصمیمات بهتری بگیریم تا میزان شادمانیمون حداکثر بشه.
با این روش دیگه تکلیفمون با خودمون تو خیلی از موقعیتها روشن میشه و راحتتر میتونیم تصمیم بگیریم.