دردناکترین و گزنده‌ترین احساسات ما انسانها

چند وقت پیش نقل قولی از فرناندو پسوا، شاعر، نویسنده و مترجم پرتغالی در متمم خواندم که یکی از نقل قول‌های دوست‌داشتنی دفترچه یادداشت من شد.

دردناکترین و گزنده‌ترین احساسات،

اتفاقاً پوچ‌ترین و بی‌پایه‌ترین آنها نیز هستند:

آرزوی چیزهای غیرممکن؛

دلتنگی برای دورانی که هرگز وجود نداشته؛

و خواستن آنچه زمان روی دادنش گذشته و روی نداده است.

چقدر این گفتار دردناک و تکان‌دهنده است. اینکه بسیاری از احساسات، تأسف خوردن‌ها، دل‌تنگی‌ها و خواستن‌های ما مربوط به موضوعاتی هستند که نه تنها خودمان که هیچ‌کس دیگری کنترلی بر آنها ندارد. این اتفاقات روی داده‌اند و تمام شده‌اند ولی ما همچنان درگیر درونیات خویش هستیم.

احساسات ناخوشایندی که انگار به ضرب و زور ذهنیات و خاطراتی که از گذشته همراه ماست در حال گره زدن رویدادهایی ناخوشایند به روح و روانمان هستند. ما هم همچون کودکی بی‌قرار که درکی از امکان‌ناپذیر بودن ندارد، مدام در درون خودمان دست و پا می‌زنیم که شاید راهکاری وجود داشته باشد و معجزه‌ای رخ دهد. انتظاری غیرمنطقی که صرفاً به دلیل حاکم بودن ذهن عاطفی بر وجودمان بر ما تسلط یافته و مدیریتمان می‌کند.

در چنین مواقعی مغز عاطفی به شکلی نادرست در حال هدایت افکار ماست. از همین روست که افرادی که به بلوغ روحی و روانی کاملی دست یافته‌اند تحمل و مقاومت بالایی در مقابل چنین احساسات پوچ و بی‌پایه‌ای دارند و به بهترین شکل ممکن آنها را مدیریت می‌کنند.

شاید تفکر در مورد رویدادهایی که دیر یا زود برایمان اتفاق خواهند افتاد و داشتن آینده‌نگری در خصوص چنین مسائلی علاوه بر اینکه ما را به انجام اقدامات درست و اصولی در زمان وقوع حوادث ناخوشایند هدایت کند بلکه میزان غلبه احساسات دردناک و گزنده را نیز در آینده کمتر کند.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را بخوانید:

چگونه دوستیهایی بر اساس دنیای منحصر به فرد خودمان بسازیم؟

انسان‌های آونگ صفت عاشق نوسان

ایده آلهای مورد انتظار و دغدغه‌های نامحدود

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *