قبلاً تعداد عصبانیتهایی که در طول روز تجربه میکردم خیلی بیشتر از آن چیزی بود که امروز تجربه میکنم. هر رفتاری که از دیگران میدیدم و به نظر خودم غیرمنطقی و غیرعقلانی میآمد، باعث میشد خشم و عصبانیت تمام وجودم را فرابگیرد. چرا که به نظرم یک انسان عاقل نباید رفتاری اینچنین غیرمنطقی و نامعقول از خود نشان میداد. اما بعدها متوجه شدم که میتوان طور دیگری هم به موضوع نگاه کرد. یاد گرفتم که میتوان پیشفرضها، ارزشها و اولویتهای متفاوتتری در زندگی داشت. متوجه شدم که نمیتوان انتظار داشت همه مغزها از روی هم کپی شوند و همه افراد نگاهی همچون من به دنیا داشته باشند. تازه از کجا معلوم که ارزشها، افکار و نوع نگرش من به دنیا، درستتر و بهتر از آنها باشد.
دنیل کانمن در کتاب نویز این طور به موضوع نگاه میکند:
بیشتر ما، بیشتر اوقات، با این عقیده بی چون و چرا زندگی میکنیم که دنیا همانطوری هست که من میبینم. فاصله این عقیده و عقیدهای متفاوت تنها یک گام کوچک است: «دیگران دنیا را همانطوری میبینند که من میبینم.»
در واقع این نوعی نگاه سادهلوحانه به دنیای اطرافمان هست. برای درک هر چه بهتر دنیای اطرافمان و داشتن نگاهی واقعبینانه بهتر است تلاش کنیم تا نوع نگاهمان به دنیا را اصلاح کنیم. بسیاری از ماها به ندرت طرز نگاه خودمان به دنیای اطراف را زیر سؤال میبریم، به ندرت تفسیرهای خودمان از اتفاقات و رویدادهای مختلف را مورد ارزیابی شکاکانه و نقادانه قرار میدهیم؛ فکر میکنیم تنها یک نوع نگاه، تنها یک نوع تفسیر، تنها یک نوع برداشت از رویدادها و روندهای دوروبرمان وجود دارد و این یک برداشت کافی هست تا بر دنیایی که در آن زندگی میکنیم مسلط باشیم و دیگر نیازی به تفکر و ارزیابی بیشتر نیست.
این کار میتواند به عنوان یک ورزش ذهنی برای تقویت فراشناخت و نگاه نقادانه به دنیای اطرافمان در نظر گرفته شود. اینکه دنیا را از نگاه دیگران و در شرایطی که خودمان را به جای آنان قرار دادهایم، ببینیم. نوعی تجربه ذهنی.
این بار وقتی رفتاری را از دیگری میبینم که از نظر خودم نادرست است، دیگر همچون گذشته خشم و عصبانیت بر من چیره نمیشود. تلاش میکنم تا دنیا را از زوایای دیگری ببینم. از جایگاه فردی با شرایط متفاوتتر از خودم. با مشکلات و دغدغههایی متفاوتتر از خودم. شاید در این صورت بتوان نگاه جامعتر و واقعیتری به دنیایی که در حال زندگی کردن در آن هستم، پیدا کنم و اتفاقات اطرافم را بهتر از قبل مورد ارزیابی نقادانه قرار دهم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سوگیری به باور و تصدیق، مانعی بر سر راه تفکر نقادانه