ذهن انسان همیشه به دنبال کوتاهترین مسیر و آسانترین پاسخ برای سؤالاتی است که برایش پیش میآید، بهطوریکه بتواند در کوتاهترین زمان ممکن به یک جواب قطعی دست یابد؛ و دقیقاً به همین خاطر وقتی برای هر کدام از ما به عنوان یک انسان، سؤالی مطرح میشود، تمایل بسیار به این داریم که یک پاسخ مثبت یا منفی دریافت کنیم و پرونده مربوط به آن موضوع به شکلی قطعی در مغزمان بسته شود؛ اما وقتی انواع قیدها و شرطها برای مسئلهای تعیین شود و با تغییر هر قید و شرطی پاسخ هم به شکلی تغییر کند، در این صورت حالتها و احتمالات زیاد میشوند و این برای مغز ما خستهکننده و آزاردهنده است. تفکر دو وجهی در واقع آن نوعی از تفکر است که همیشه و تحت هر شرایطی به دنبال شرایط دو وضعیتی و رسیدن به یک پاسخ قطعی باشد.
البته سؤالات مختلفی میتوان یافت که بتوان با همان پاسخ بله یا خیر به جواب صحیح رسید اما بیشتر سؤالاتِ جدی که ما در دنیای واقعی با آنها سروکار داریم از نوع پیچیده هستند و نمیتوان با یک بله یا خیر ساده و مجرد به پاسخی درست دست یافت. بر این اساس بسیاری از اوقات عملاً امکان تقسیم دنیا به سیاه و سفید یا درست و غلط یا روا و ناروا وجود ندارد. درصورتیکه فردی بخواهد بر تفکر دو وجهی تأکید کند و صرفاً برای رهاندن خود از زیر بار سنگین تفکر نقادانه چنین رویکردی را به رویکرد غالب خود در زندگی تبدیل کند، ناگزیر باید آثار و تبعات مخرب بسیاری را بپذیرد و بتواند با آنها کنار بیاید.
در واقع ما با تفکر دو وجهی شقوق و حالتهای مختلفی را که امکان دارد در زندگیمان رخ دهد، عملاً نادیده میگیریم و سؤالات پیچیده واقعی را به یک سری سؤالات کاریکاتوری و ساده تقلیل میدهیم که با محدود کردن بینشمان ما را از رسیدن به آن مقصد مطلوب بازمیدارد.
کسانی که تفکر دو وجهی دارند اغلب صاحب اندیشهای متعصب و انعطافناپذیرند؛ چون توان این را ندارند که به موضوعات مختلف آنطور که باید از زاویهای بالاتر و نگاهی وسیعتر بنگرند و ازاینرو نمیتوانند اهمیت زمینه و شرایط را برای رسیدن به پاسخی مشخص درک کنند.
برای نمونه سؤالات زیر را در نظر بگیرید:
- رابطه با قدرتهای جهانی کاری است درست یا غلط؟
- آیا باید در تظاهرات یا تجمعهای سیاسی شرکت کنیم یا نه؟
- دستیابی به فناوری هستهای برای همه کشورها ضروری هست یا نه؟
- داشتن حیوان خانگی خوب است یا بد؟
- کدام رشته بهترین رشته تحصیلی است؟
- بهترین دانشگاه برای ادامه تحصیل کدام دانشگاه است؟
- ادامه تحصیل در مقطع دکترا در شرایط کنونی کار دستی هست یا نه؟
- بهتر است در دورههای آموزشی شرکت کنم یا نه؟
- فعالیت در فضای دیجیتال کار درستی هست یا نه؟
سؤالاتی اینچنین در زندگی برای ما بسیار پیش میآید یا امکان دارد دیگران نظر ما را در خصوص مواردی مشابه جویا شوند. اگر بخواهیم بر تفکر دو وجهی و پاسخ مطلق به هر یک از این سؤالات بسنده کنیم در این صورت دامنه تصمیمات و نظرات ما بسیار محدود شده و بدتر از آن، سؤالات پیچیده به یک سری سؤالات بیشازحد ساده تبدیل خواهند شد که باعث سردرگمی هر چه بیشتر ما در موقعیتهای مختلف میشود.
بیشک اجتناب از تفکر دو وجهی باعث خواهد شد ما ناگزیر از پذیرش این موضوع شویم که هنوز به خیلی از مسائل و موضوعات آگاهی کافی نداریم و ناچار از تلاش و اختصاص وقت بیشتر برای یادگیری و کسب تسلط بر مسائل و موضوعات مختلف هستیم. و شاید دشواری پذیرش همین موضوع اصلیترین عامل در هدایت ما به سمت تفکر دو وجهی باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
آرزو اندیشی ؛ مغالطهای که هر از چند گاهی دچارش میشویم