یادگیری مهارت تفکر نقادانه یک گام مهم در جهت بهبود اندیشه و کمک به خودمان برای شناخت بهتر و واقعبینانهتر دنیای اطراف و در نهایت گرفتن بهینهترین تصمیمات و یافتن بهترین راهحلها برای مسائل و مشکلات مختلف هست. ازاینرو هدف اصلی در کسب مهارت تفکر نقادانه نه دستیابی به برد یا ممانعت از باخت در مقابل دیگران بلکه کسب دانش و آگاهی و در نهایت بهبود کیفیت زندگیمان هست.
برای رسیدن به چنین هدفی، اولین گام در هر موقعیتی تشخیص مسئله هست. این کار، هم میتواند در خلوت خودمان و در وارسی شرایطی که داریم اتفاق بیفتد و هم میتواند در بحث با دیگران در یک جلسه یا گفتگوی خصوصی صورت گیرد. به هر حال اولین قدم برای رسیدن به یک نتیجه منطقی، تشخیص درست مسئله از دیدگاه دو طرف و بعد از آن تلاش در جهت رسیدن به یک نقطه مطلوب هست.
اما قبل از اقدام به شناسایی مسئله بایستی به حد کافی توانایی گوش دادن، توانایی دقیق خواندن و در نهایت اطلاع کافی از وقایع و اتفاقات اطراف را بهخوبی در خودمان پرورش داده باشیم.
با فرض اینکه این سه مهارت کلیدی را در سطحی قابل قبول دارا هستیم، در گام اول مباحثه یا حل مشکل باید به دنبال این باشیم که مسئله اصلی را تشخیص دهیم. اینکه ادعا یا موضع فرد مقابل ما در مورد موضوع مورد بحث چیست؟
به شرطی سایر مراحل تفکر نقادانه بهدرستی پیش خواهد رفت و میتوان به دستیابی به نتیجه منطقی و درست امیدوار بود که دو طرف در تشخیص مسئله باهم تفاهم داشته باشند.
مسئله متفاوت از موضوع بحث است. بسیاری از اوقات پیش میآید که موضوع بحث به شکلی ناخودآگاه و بهدرستی توسط طرفین مورد توافق قرار میگیرد ولی اختلاف بر سر مسئله اصلی همچنان پابرجاست و دقیقاً به همین خاطر هیچ بهبود و پیشرفتی در مباحثات و استدلالهای به وجود نمیآید.
مسئله را میتوان همان سؤال اصلی در نظر گرفت. دو نفری که در مورد وضعیت بازار کتاب صحبت میکنند، هر دو متوجه هستند که موضوع بحث بازار کتاب و میزان فروش کتاب است اما یک نفر ممکن است سؤالی که در ذهنش وجود دارد این باشد که «دلیل اصلی کاهش فروش کتاب در کتابفروشیها چیست؟» و سؤالی که دیگری در ذهن دارد این باشد که «چرا مردم کمتر کتاب میخوانند؟» شاید این دو مسئله در نگاه اول یکسان به نظر برسند ولی هر کدام از منظری متفاوت به موضوع صنعت کتاب میپردازد. یکی مشکلات سمت عرضه را در نظر دارد و دیگری مشکلات سمت تقاضا را، که این اختلاف باعث ارائه استدلالها و مواضع متفاوت خواهند شد و در نهایت هم به احتمال زیاد بحث به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
در واقع وقتی ادعایی مطرح میشود و ما در پی بررسی درستی آن ادعا هستیم، آنچه بررسی میکنیم، همان مسئله اصلی ماست و باید دو طرف بر سر این مسئله و تشخیص درست آن اتفاق نظر داشته باشند تا در نهایت به سمت بحث و استدلال پیش بروند.
از این رو اولین گام در تفکر نقادانه تشخیص درست مسئله توسط طرفین است. بدون برداشتن درست گام اول، پیمودن سایر گامها و پیشروی در این مسیر چندان اثربخش و مطلوب نخواهد بود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
تفکر نقادانه چیست؟ | توانمندیهای یک متفکر نقاد