سؤال از دن اریلی | تأثیر داشتن ماشین گرانقیمت بر اعتبار فرد در شغلش

برخی افراد در زندگی‌شان به دنبال داشتن ماشین، ساعت، کیف، لباس و یا هر چیز گرانقیمتی هستند که فکر می‌کنند تأثیر بزرگی بر ساخت برند شخصی و به وجود آمدن تصویر ذهنی مثبت از آنان در نزد مخاطبان و مشتریان و همکارانشان دارد. این افراد گاهی اعتبار شغلی و همچنین شرایط کسب و کار خود را دلیل این اقدام عنوان می‌کنند و معتقدند این کار باعث خواهد شد تا روند کسب موفقیت و رسیدن به برخی از اهداف بزرگ و ارزشمند تسهیل شود. یکی از مخاطبان دن اریلی از او در مورد داشتن ماشین گرانقیمت و تأثیر آن بر کسب و کارش پرسیده است.

پرسش

دن عزیز،

من معمولا اهمیتی به مدل ماشینی که دارم نمی‌دهم و این موضوع هیچ‌وقت برایم مهم نبوده؛ اما من یک مدیر فروش هستم و اطرافیان و همکارانم می‌گویند باید یک ماشین درست و حسابی (مرسدس بنز، بی ام دبلیو و …) داشته باشم تا اعتبارم نزد مشتریان و تیم فروش افزایش یابد. البته من می‌توانم این کار را انجام دهم ولی ترجیح می‌دهم یک هوندا بخرم و بقیه پولم را پس‌انداز کنم. آیا این مسئله اهمیت دارد؟

پاسخ

در اصل سؤال شما در مورد علامت دادن هست. با چنین طرز فکری، ما انسان‌ها سیگنال‌ها و علامت‌هایی را به اطرافیانمان می‌فرستیم که هدف از ارسال آن سیگنال‌ها نشان دادن این است که چه کسی هستیم و چه توانمندی‌هایی داریم؛ به همین خاطر هم این موضوع برایمان اهمیت بالایی دارد. علامت دادن بخشی از دلیل خرید خانه‌های بزرگ، پوشیدن لباس‌های گرانقیمت و داشتن ماشین‌های خاص است.

اما پاسخ به سؤال تو مثبت است. نوع ماشینی که ما سوار می‌شویم، اطلاعاتی را در مورد ما به دیگران می‌دهد. آیا این اهمیت دارد؟ دوباره بله، چون ما خودمان هم مدام این سیگنال‌ها را دریافت کرده و می‌خوانیم و استدلال‌ها و برداشت‌هایی در مورد کسانی که آن‌ها را برای ما می‌فرستند، داریم.

اما بعضی سؤال‌ها همچنان بی‌پاسخ باقی مانده‌اند. شما چه نوع سیگنالی می‌خواهید بفرستید؟ سیگنال بی ام دبلیو یا تویوتا پریوس؟ شاید شما بخواهید یک ماشین کلاسیک خریداری کنید و به مردم نشان دهید که یکی از بهترین‌ها را خریده‌اید (یک سیگنال دقیق و جذاب). سؤال بعدی این است که آیا این سیگنال ارزش این هزینه کردن – هزینه خرید ماشین – را دارد یا نه. این بستگی به طبیعت انسان‌هایی دارد که شما با آن‌ها سروکار دارید و اینکه آن‌ها چقدر شما را می‌شناسند و چقدر این شانس را دارید که بتوانید از طریق برخورد اول آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهید و … .

به‌عنوان یک خود افشایی باید بگویم که من یک مینی ون سوار می‌شوم؛ اما حالا که به آن فکر می‌کنم، به نظرم شاید بهتر باشد یک لوگوی پورشه روی آن نصب کنم.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

سؤال از دن اریلی | احساس بدبختی ناشی از روندها و فرایندهای ناخوشایند

سؤال از دن اریلی | چه کنیم تا تلاشها و زحماتمان به چشم بیایند ؟

سؤال از دن اریلی | استخدام یک مشاور خوب برای تصمیم گیری

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

3 دیدگاه

  1. حسین قربانی عزیز : هیجان انگیزه از اینکه مهمان خانه آنلاین شما شدم و خ ممنوم برای اولین میزبانی شما که سوال خودم هم بود {مطلب بالایی} .جالبه! و احتمالن سودمند که اطلاعمند باشی از اینکه من با بارها جستجوی مطالب شبیه مطالب شما اینجا نیومدم. “بسیار اتفاقی” با متمم آشنا شدم و البته کمی کنجکاوی به “بسیار اتفاقی” اضافه کردم نوشته بود متممی های برتر خب یکم دیگه کنکجاوی و
    شد اینجا و این اسم حسین قربانی 🙂

    1. سلام هادی عزیز،
      چقدر خوبه که به اینجا سر زدی،
      و چقدر انرژی و حس خوب از تک تک کلمات و جملاتت احساس میشه.
      امیدوارم که این سر زدن‌ها همیشگی و دائمی باشن.
      ممنونم ازت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *