این بار یکی از پرسش و پاسخهای دن اریلی در خصوص بهبود تصمیمات و انتخابهای شخصی را انتخاب کردهام.
پرسش
دن عزیز،
بهترین راه برای اینکه منطق تصمیماتمان را بیشتر کنیم و نقش احساسات را در آن کاهش دهیم، چیست؟
پاسخ
من در مورد بهترین روش مطمئن نیستم ولی در اینجا روشی را معرفی میکنم که خودم گاهی اوقات آن را به کار میگیرم و شاید برای تو هم مفید باشد.
وقتی ما با یک تصمیم مواجه میشویم، اغلب دنیا را از نگاه خودمان و با محوریت فردیمان میبینیم و در دام دیدگاههای شخصی، انگیزههای شخصی و احساسات لحظهای گرفتار میشویم.
یکی از روشهای غلبه بر این دیدگاه و نگاه به موقعیت موردنظر به شیوهای عادی، منطقی و هدفمند، تغییر نگاه خودمان و قرار دادن دوستمان بهجای خودمان و فکر کردن به این موضوع است که اگر او بهجای من و در چنین شرایطی بود، چه پیشنهاد و توصیهای به او میکردم.
برای مثال ما در یک آزمایش از مردم خواستیم تصور کنند در ده سال گذشته توسط یک پزشک مشخص ویزیت شدهاند و این پزشک درمانهای خیلی گرانقیمتی برای آنها تجویز کرده است. بعد از آنها پرسیدیم آیا به دنبال یک نظر و توصیه پزشکی دیگر خواهند رفت. تقریباً همه افراد گفتند «نه». از یک گروه دیگر از افراد خواسته شد که دوستانشان را دقیقاً در چنین موقعیتی تصور کنند و از آنها خواستیم که بگویند آیا به دوستشان توصیه خواهند کرد که به دنبال نظر و تجویز دومی بروند. تقریباً همه افراد گفتند: «بله».
این نتایج نشان میدهند وقتی ما تعهد بلندمدت به یک پزشک مشخص داریم، برایمان دشوار است که این رابطه را قطع کنیم و حس تعهد خود را فراموش کنیم؛ اما وقتی در مورد توصیه به دیگران فکر میکنیم، همچون دریافت توصیه از پزشک دوم، میتوانیم تا حدودی از احساسات شخصی فاصله بگیریم و درگیری خودمان را با احساسات کمتر کنیم و به موضوع از پنجرهای بزرگتر نگاه کنیم و در نهایت توصیه بهتری ارائه دهیم.
این روش شاید بهترین روش برای منطقی کردن تصمیماتمان نباشد (و مطمئناً تنها روش هم نیست)، اما تصور کردن خود در حالتی که به فردی دیگر توصیه میکنم برای من بسیار مفید بوده؛ مخصوصاً کسانی که برایم اهمیت زیادی دارند.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | دشواریهای رژیم غذایی