بهترین روش غلبه بر ترسها در زندگی

ترس یکی از احساسات پرتکرار و غالب ما در زندگی است اما از دیدگاه منطقی آن را نمی‌توان دلیلی برای اقدام نکردن دانست. از این رو غلبه بر ترسها در زندگی اولین گام برای انجام کارهای بزرگ و تأثیرگذار هست. ولی همین غلبه بر ترسها کار چندان آسانی نیست. برای فائق آمدن بر ترس در چنین رویارویی‌هایی، لازم هست که از روشی اصولی به کار گیریم و چه بهتر که این توانمندی را به کاری عادی و معمولی برای خودمان در زندگی تبدیل کنیم.

ترس و وحشت احساسی است که از اجداد و پیشینیانمان برایمان به ارث رسیده و آن دسته از مردمان  که احساس ترس در آن‌ها وجود نداشته یا به اندازه کافی نبوده، نتوانسته‌اند بر تهدیدها غلبه کرده و جانشان را در مقابل انواع خطرات از جمله حمله حیوانات وحشی حفظ کنند. برای همین امروزه اثری از نوادگان و فرزندان آن‌ها نیست و هرکدام از انسان‌ها به‌گونه‌ای بازماندگان افرادی هستند که به بهترین شکل ممکن توانسته‌اند از ترس برای حفظ جانشان و ادامه حیات بهره گیرند.

اما نکته اینجاست که امروزه ما به آن اندازه که اجدادمان نیازمند ترس بودند، برای ادامه زندگی نیازمند ترس و وحشت نیستیم و همان قابلیتی که باعث نجات جان اجداد ما از خطراتی مهلک شده، این روزها می‌تواند کارکردی برعکس داشته و ما را از بسیاری از موفقیت‌ها بازدارد. اتفاقاً مهارت حیاتی در زندگی امروزی مهارت غلبه بر ترس و وحشت و مدیریت هر چه بهتر آن احساسات در جهت دستیابی به اهدافی بزرگ است.

وقتی که ترس بر وجود ما غلبه می‌کند و ما را از اقدامی که می‌دانیم درست و سنجیده است، باز می‌دارد، در واقع ما به نوعی مقهور و مغلوب ذهن خود شده‌ایم و بهترین راه غلبه بر این مشکل تلاش در جهت مدیریت و هدایت هر چه بهتر افکار و ذهنیاتمان است.

از جمله ترسهای مهم ما در زندگی ترس از شکست و البته ترس از پیروزی است. این ترسها هیچ‌کدام به این معنی نیستند که شرایط به‌درستی پیش نمی‌رود یا قرار است اتفاقی بد یا ناخوشایند رخ دهد. این ترسها بیشتر نشانگر این هستند که ما انسانیم و بنا بر انسان بودنمان احساسات و هیجاناتی غیرمنطقی افکار و ذهنیات ما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند.

البته همیشه ترس بد نیست. ترس مانع از پرش ما از روی صخره‌ای بلند و ترسمان می‌شود. ترس مانع از این می‌شود که در بزرگراه با سرعت ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کنیم. از این رو باید بپذیریم که ترس بخشی از وجود ما، زندگی ما و همچنین خصیصه‌های انسانی ماست.

اما باید این را هم بپذیریم که این ترس همیشه به معنای ایستادن و اقدام نکردن نیست. کسانی که دست به اقدامات بزرگ می‌زنند، به این معنا نیست که هیچ ترسی در درونشان وجود ندارد و این احساس از احساسات فعال درونی‌شان حذف شده است. بلکه این اقدامات نشانگر مدیریت هرچه بهتر آن‌ها بر این دست افکار و احساسات است.

تک تک احساسات ما برخواسته از افکار ما هستند و خیلی از آن‌ها هم شاید از نظر عقلی هیچ مبنای منطقی نداشته باشند. ترس هم از این قاعده مستثنا نیست.

گاهی اوقات ترس و فرایند ترسیدن، با دور زدن فرایند اندیشیدن منطقی ما، آن را نادیده می‌گیرد. هنگامی‌که در تاریکی شب یک نفر به شوخی با ماسکی ترسناک در مقابلمان سبز می‌شود. در این هنگام ضربان قلب ما به‌شدت افزایش می‌یابد و بیشترین جریان خون در عضلات ما به وجود می‌آید و ما آماده فرار و در صورت لزوم دفاع از خود می‌شویم. هوشیاری افراد در چنین مواقعی به حداکثر مقدار ممکن می‌رسد ولی ما به نسبت اجداد و نیاکانمان چقدر نیاز به چنین عکس‌العمل‌هایی برای حفظ جانمان داریم؟ مسلماً این نیاز در مقایسه با اجداد غارنشینمان خیلی کمتر است.

به همین دلیل ترس اصلاً دلیل قابل اتکا و قابل قبولی برای اقدام نکردن نیست و صرفاً عدم مدیریت ما بر ذهن خودمان این فرایند را به وجود می‌آورد و ما را از انجام بسیاری از کارهایی که برای رشد و پیشرفتمان ضروری و حیاتی است باز می‌دارد.

در چنین مواقعی ما باید در کمال آرامش در خصوص ترسمان بیندیشیم. آن را بپذیریم، در آغوش بکشیم و به دلایل و ریشه‌های آن فکر کنیم.

بهترین اقدام در چنین موقعیت‌هایی، برداشتن یک برگه کاغذ سفید و نوشتن از ترسمان بر روی آن است. باید آنقدر بنویسیم تا هر آنچه را که از ترس در ذهنمان وجود دارد، بر روی برگه بیاوریم. ببینیم چقدر از این دلایل و نگرانی‌های منطقی و اصولی هستند. چقدر حق داریم که بر مبنای همین ترس‌ها هیچ اقدامی نکنیم.

از طرفی اقدام کردن با وجود ترس‌ها و وحشت‌ها بیش از هر چیز دیگری ما را به این نتیجه خواهد رساند که این ترس‌ها غیرمنطقی و غیرضروری هستند. بیش از پیش متوجه خواهیم شد که این ترسها هیچ مبنایی ندارند.

از نظر محققان ترس یک عکس‌العمل احساسی به برخی از افکار و ذهنیات است که هم باعث افزایش ضربان قلب و هم باعث افزایش قدرت عضلات ما برای انجام اقدامات دفاعی می‌شود. ما هیچ وقت تصمیم به ترس نمی‌گیرم و تجربه ترس را به شکلی عمدی انتخاب نمی‌کنیم. ولی تلاش بسیاری برای کتمان آن و جلوگیری از بروز آن به عمل می‌آوریم.

اما وقتی یاد بگیریم که چگونه این ترس‌ها را بپذیریم و در آغوش بگیریم و آن‌ها را ریشه‌یابی کرده و با وجود آن‌ها بهترین و درست‌ترین اقدامات را به انجام برسانیم، در این صورت به شکلی راحت‌تر و اثربخش‌تر خواهیم توانست تصمیماتی درست و منطقی بگیریم.

برای این کار همان‌طور که گفته شد بهترین و اثربخش‌ترین اقدام، نوشتن از ترس‌هاست. نوشتن از افکاری که ترس‌ها را به وجود می‌آورند. نوشتن از دلایل و ریشه‌های آن افکار و ریشه‌یابی آن‌ها و پی بردن به اینکه چقدر این دلایل منطقی و اصولی هستند.

با این کار افکار و ذهنیات خودمان را بر کاغذ سفید تصویر کرده و به بهترین شکل ممکن بر آن‌ها احاطه خواهیم یافت. به این ترتیب تسلطی حداکثری بر ترس‌های خود خواهیم داشت و در نتیجه خواهیم توانست به شکل بهتری آن‌ها را مدیریت کرده و در حضورشان اقدامات مدنظرمان را به انجام برسانیم.

با این روند ترسها رفته‌رفته در مقابل ما و در ذهنمان رنگ خواهند باخت. وجود خواهند داشت ولی همچون قبل مانعی در مقابل اقدامات ما نخواهند بود.

اما مشکل دیگری که وجود دارد، فرار افراد از ترس است. به‌طوری‌که فرد هیچ اقدامی نمی‌کند و هم‌زمان منکر ترس خود از اقدام می‌شود و دلایلی که برای تعلل و فرار خود از انجام کار موردنظر می‌آورد دلایلی هستند همچون ندانستن اینکه چه کاری باید انجام شود، عدم تصمیم قطعی در خصوص موضوع مورد نظر و چندین و چند بهانه دیگر؛ اما در نهایت تمامی دلایل چه دوست داشته باشیم یا نه، به ترس از اقدام ختم می‌شوند. ترس از دست به عمل زدن؛ بنابراین مقاومت در برابر پذیرش ترس مانعی دیگر در برابر رسیدن به اهداف است.

ما هیچ راه‌حلی نداریم جز پذیرش ترس، اقدام کردن با وجود آن ترس‌ها و اثبات این موضوع به خودمان که ترس نشانگر وجود مشکل یا خطری در مسیر دست به عمل زدن نیست و می‌توان با وجود آن به بزرگ‌ترین موفقیت‌ها و بلندترین قله‌ها دست‌یافت.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

چگونه در زندگی حس خوب داشته باشیم؟

چرا اقدام نمی‌کنیم؟ چرا به نتایج دلخواهمان نمی‌رسیم؟

اهداف تاریخ گذشته

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *