اغلب اوقات ما اهدافی بزرگ برای خودمان تعیین میکنیم و تلاش برای رسیدن به آنها را سرلوحه کار خودمان قرار میدهیم و از هیچ کوششی هم برای دستیابی به آنها فروگذار نمیکنیم؛ اما گذر عمر و تغییرات آن را در نظر نمیگیریم و توجهی به آن روا نمیداریم.
هم ما به عنوان یک انسان و هم محیط اطرافمان همواره در حال تغییر و تحول است؛ اما مشغلهها و تمرکز بر اهداف و موضوعاتی خاص ما را از توجه به گذر عمر و تغییرات رخداده غافل میکنند.
به همین خاطر است که گاهی اوقات که دستاوردهایی بزرگ کسب میکنیم و به اهدافی بزرگ میرسیم، متوجه میشویم که دیگر به دردمان نمیخورند؛ متوجه میشویم آنچه روزی به عنوان موفقیت و دستاوردی عظیم به آن مینگریستیم و این همه بر به دست آوردن آن اهتمام میورزیدیم، امروز دیگر آنقدرها که فکر میکردیم برایمان ارزشمند نیست. نه ما آن آدم قبلی هستیم و نه محیط اطرافمان همان محیط و اطرافیان قبلی هستند.
چه دیر به این نکته پی میبریم که موفقیت نشانه گرفتهشده دیروز هیچ تناسبی با روحیات و خواستههای امروز ما ندارد؛ اما ما سالها وقت و عمر و منابع خودمان را وقف چیزی کردهایم که آنچنان ارزشی برایمان نداشته است.
همچون فردی که برنامهریزی کرده تا از نقطه الف به نقطه ب برسد و چندین سال از عمر خود را صرف تلاش برای رسیدن به نقطه ب میکند، غافل از اینکه نه نقطه ب همچون چند سال پیش رونقی دارد و نه او آن آدمی است که چند سال پیش در نقطه الف ایستاده بود. همه چیز تغییر کرده و دیگر آن هدف ابتدایی ارزش قبلی را ندارد.
از این رو محاسبه و سبک و سنگین کردن گاه و بیگاه اهداف و خواستههای بزرگ که برایشان میجنگیم و هیچ وقت از پای نمینشینیم، جزو ضروریات و الزامات کسب موفقیتهایی شیرین و دلچسب است. چه بهتر که هر از چند گاهی زمانی را صرف مرور اهداف و بازتعریف مجدد آنها کنیم. کاری که اگر به موقع و منظم انجام نشود، بعدها هزینههایی جبرانناپذیر برایمان به بار خواهد آورد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
ویژگیهای فرد کنجکاو از دیدگاه ست گادین
حس میکنم همه چیز نیاز به تکامل داره. خیلی وقتها با خودم فکر میکنم خب اگه من تو ۱۸ سالگی طرز فکر الانم رو میداشتم میشد چ همه کارایی کنم تا الان! اما بعدش میدونی چیمیگم به خودم؟ من باید اون اشتباهات از سر بچگی رو انجام میدادم تا سرم به سنگ بخوره. دیگه انجام ندمشون. و همین باعث رشد و پیشرفت من شده.
خیلی وقتها هم فهمیدم اهدافم بچگانه بودن و تارخ انقضاش دیگه تمام شده. اما من یخورده کلهشقتر هم هستم بخصوص. معمولا آخرش کار خودم رو میکنم.
ولی از اهداف تاریخ گذشتم هم حال میکنم. اگر الان دارم تو وبلاگ قشنگت میچرخم و کامنت مینویسم، بخاطر همون اشتباهات گذشتس. یه جاهایی میفهمی بند رو به آب دادی و باید برگردی. خوشحالم که خوش موقع برگشتم.