موضوعاتی که نویسندگان غیرداستانی آنلاین از آن‌ها می‌نویسند

به نظر می‌رسد این روزها خوانندگان فضای آنلاین خیلی بیشتر از خوانندگان کتاب‌ها و مطبوعات کاغذی هستند. دسترسی به فضای دیجیتال در هر جایی و به‌راحتی میسر است و به‌جز گوشی هوشمند نیاز به ابزار دیگری نیست. از طرفی این نوشته‌ها در کنار انواع و اقسام تصاویر ثابت و متحرک و لینک‌های جذاب ارائه می‌شوند و موضوعات مختلف در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. همه این جذابیت‌ها در کنار متن کوتاه منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی باعث می‌شود، خوانندگان هر چه بیشتر به مطالعه چنین متن‌هایی اقبال نشان دهند.

از طرفی نویسندگان غیرداستانی هم اخیراً با استقبال بیشتری مواجه شده‌اند و نوشته‌هایشان در کنار نوشته‌های داستانی خوانده می‌شوند؛ اما همین نویسندگان غیرداستانی بسته به علایق، دانش شخصی و ذوق خود از موارد و موضوعات مختلفی می‌نویسند.

به نظرم بهترین نوع نوشته‌های غیرداستانی دنیای آنلاین آن‌هایی هستند که بهترین و مؤثرترین سؤالات در آن‌ها مطرح و بهینه‌ترین پاسخ‌ها ارائه شوند. پاسخ‌هایی که نه صرفاً بر اساس تئوری و انتزاع که بر اساس تجارب زیسته نویسندگانشان باشند.

بسیاری از روزنوشته‌های محمدرضا شعبانعلی در این دسته جای می‌گیرند که همین باعث می‌شود خوانندگان استقبال زیادی از نوشته‌های او به عمل آورند و در مقابل هم آموخته‌های ارزشمندی نصیبشان شود.

نوشته‌هایی هم هستند که صرفاً گزارشی کوتاه از مطالعات و آموخته‌های روزانه نویسندگانشان هستند. این دسته از یادداشت‌ها بسته به موضوعات و نکات اشاره‌شده در آن‌ها می‌توانند برای مخاطبان جذاب و آموزنده باشند.

دسته سوم یادداشت‌هایی هستند که حکایت از مشکلات و کاستی‌هایی در زندگی یا کسب و کار نویسنده دارند و برای افرادی که مشکلات و معضلاتی مشابه را تجربه می‌کنند، می‌توانند مفید باشند.

روزمره‌نویسانی هم هستند که بر اساس آنچه خورده‌اند و کسانی که با آن‌ها گشته‌اند، مطلب منتشر می‌کنند که چنین مطالبی بیشتر همچون فست فود برای مغز گرسنه مخاطبانشان هستند.

نویسندگانی که متمرکز بر موضوع تخصصی مشخصی می‌نویسند هم امکان دارد در یکی از دسته‌های اشاره‌شده در بالا قرار بگیرند.

ضمناً آنچه نویسنده امروز در مورد آن می‌نویسد و منتشر می‌کند دغدغه و مشکل امروز اوست؛ و شاید مدتی بعد اصلاً دیگر مطلبی در مورد آن ننویسد؛ یعنی از نوشته‌های نویسندگان و موضوعاتی که در یادداشت‌های خود به آن‌ها می‌پردازند، می‌شود تا حدودی به دغدغه‌ها و افکار غالبشان در زندگی روزمره پی برد. مگر اینکه نوشته در همان نگاه اول تصنعی و سطحی به نظر برسد.

در کنار نوشته‌هایی که به آن‌ها اشاره کردم، کسانی هم هستند که اتفاقاً برخی از آن‌ها طرفداران زیادی در فضای دیجیتال دارند. این افراد مدام از مشکلات، کاستی‌ها و نداشته‌های مشترک انسان‌های معمولی می‌نویسند. نوشته‌هایی که هیچ ارائه راهکار و راه‌حل مشخص و مدونی در آن‌ها وجود ندارد.

آگاهی از نداشته‌ها، کمبودها و کاستی‌ها حس بدی به آدمی می‌دهد ولی وقتی که در این نداشتن‌ها با افراد بیشتری شریک شویم و بفهمیم که تعداد بیشتری از آدم‌ها دچار مشکلات و کاستی‌های ما هستند، خوشحال می‌شویم و اتفاقاً درد روحی ناشی از این کمبودها، رفته‌رفته فراموش می‌شود. هر چه تعداد افرادی که با ما در نداشته‌ها مشترک‌اند، بیشتر باشد حس بهتری به ما دست خواهد داد و در واقع این موضوع مرهمی خواهد بود بر عذاب وجدان و درد درونی که باید تحملش کنیم.

افرادی در شبکه‌های اجتماعی هستند که با تکیه بر این علایق انسان‌ها و با نوشتن از نداشته‌های انسان‌های معمولی، صرفاً در پی جمع کردن مخاطب و دریافت سوت و کف هستند. تشویق‌هایی که در برابر بی‌حس کردن افراد در مقابل دردها و ناخوشی‌های ناشی از تنبلی‌ها، بی‌عملی‌ها و بی‌ارادگی‌ها دریافت می‌کنند.

کسانی که مدام از کمبودها می‌نویسند و در انتها بدون ارائه هیچ راهکار به‌دردبخوری صرفاً مخاطب را به تنبل نبودن، عمل کردن و از امروز شروع کردن تشویق می‌کنند و مخاطب بی‌خبر از همه‌جا حس خوبش را در همان انتهای نوشته می‌گیرد و به زندگی معمولی روزمره‌اش ادامه می‌دهد.

تصمیم گرفته‌ام به دنبال نوشته‌ها و محتواهایی باشم که درد ندانستن در من به وجود می‌آورند، راه‌حل مؤثر و به‌دردبخور ارائه می‌کنند و هر چه بیشتر نداشته‌هایم را به رخم می‌کشند. نوشته‌هایی که حداقل اندکی به دانسته‌هایم اضافه کنند. نوشته‌هایی که منابع و سرچشمه‌هایی معتبر و مفید به من معرفی کنند و هر چه بیشتر من را با کتاب‌ها و مراجع موردنیازم آشنا کنند.

این روزها نویسندگان فضای دیجیتال رفته رفته بیشتر می‌شوند ولی تعداد نوشته‌هایی که واقعاً برای ما مفید باشند و ما را در بهترین مسیر هدایت کند، بسیار کم هستند. پس هر نوشته‌ای و هر محتوایی ارزش خوانده شدن و وقت صرف کردن ندارد.

بیایید از این بعد از خواندن هر متنی و یا دیدن و شنیدن هر محتوایی، از خود بپرسیم که چه چیز مفید و به درد بخوری از این محتوا نصیب من شد. همین یک کار ساده می‌تواند مسیر مصرف محتوایی ما را به سمت و سوی بهتر و مؤثرتری هدایت کند.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

زندگی فوق العاده است

دنیای پرحاشیه و انسان‌های درگیر حاشیه

چرا اقدام نمی‌کنیم؟ چرا به نتایج دلخواهمان نمی‌رسیم؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *