اساسیترین بخش تفکر نقادانه، شناسایی، شروع و ارزیابی یک بحث هست. مردم عادی معمولاً از واژه بحث یا مباحثه به معنای نزاع و جدل میان افراد استفاده میکنند اما در تفکر نقادانه منظور از یک بحث یا مباحثه مجموعهای از استدلالهاست که در هرکدام از این استدلالها فهرستی از گزارهها مطرح میشود که یکی از آنها در حکم نتیجهگیری و بقیه بهعنوان مفروضات یا شرایط بحث یا استدلال محسوب میشوند.
وقتی فردی درستی موضوعی را قبول دارد و قصد دارد دیگری را هم در مورد آن متقاعد کند شروع به مباحثه و استدلال میکند تا در نهایت بتواند او را قانع کرده و با خود همراه سازد.
در واقع بحث یا مباحثه عبارت است مجموعهای از استدلالها با هدف پذیرش نتیجهگیریها توسط مخاطب. هر مباحثهای با استدلالهای مختلف همراه است و به هیچ وجه به معنای حمله به یک فرد یا انتقاد از او نیست. مباحثه میتواند شامل پشتیبانی یا حمایت از دیدگاه دیگران هم باشد.
افراد جزمگرا معمولاً بدون اینکه دلایلی ابراز کنند، صرفاً ادعاهایی را مطرح میکنند و وقتیکه انتقادی از آنها میشود بدون اینکه با منطق و استدلال از مواضع و عقاید خود دفاع کنند، به مغالطه، پرخاشگری و نزاع روی میآورند.
برای اینکه بتوانیم مهارت تفکر نقادانه را توسعه داده، تقویت کنیم، باید این عادت فکری را در خودمان به وجود بیاوریم که در حمایت و دفاع از عقاید و مواضع خودمان بهدرستی استدلال کنیم.
برای دفاع از یک عقیده بهتر است به این فکر کنیم که آیا میتوانیم بیش از یک استدلال در دفاع از آن مطرح کنیم. همچنین بد نیست در مورد اعتراضات احتمالی به استدلالی که در ذهن داریم، بیندیشیم و بحثهایی را که در مخالفت با نظر ما ممکن است مطرح شوند یا خودمان مرور کنیم. این کار باعث خواهد شد استدلالهایمان به مرور منطقیتر و مستدلتر شوند.
یک متفکر خوب اصولاً استدلالات دو طرف را در نظر میگیرد و سعی میکند به مواضع هردو سمت یک بحث بپردازد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
تفکر نقادانه چیست؟ | توانمندیهای یک متفکر نقاد
جایگاه تعیینکننده تسلط بر معانی و مفاهیم واژهها در تفکر نقادانه