با توجه به توسعه شبکههای ارتباطی و اجتماعی، ما انسانهای امروزی، همواره در معرض اخبار و تبلیغات رسانهای هستیم. از طرفی تمامی اخبار و اطلاعات ارائه شده توسط رسانه ها دارای سوگیریهای متعدد میباشند؛ اما افراد بر اساس فرهنگ، مجموعه ارزشها و علایق خود رسانههایی خاص را انتخاب کرده و آنها را منبع و مأخذ اصلی اخبار و اطلاعات خود قرار میدهند بی آنکه از منطق آن رسانه های خبری مطلع باشند؛ در حالی که اعتقاد به بیطرف بودن هر رسانهای و داشتن انتظار ارائه حقایق توسط آن رسانه افسانهای بیش نیست.
چند روز پیش کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم؟» را از مجموعه کتابهای راهنمای اندیشهورزان معرفی کردم و توضیحات کوتاهی در مورد این کتاب ارائه دادم. بخشی از کتاب در مورد افسانههای ذهنی ما در مورد منطق رسانه های خبری است. در واقع رسانهها به پارهای افسانهها درباره منطق و نحوه عملکرد خود دامن میزنند. باور کردن این افسانهها موجب میشود که شخص نتواند خبرها را با نگاهی سنجشگرانه ببیند. برخی از این افسانهها را در ادامه فهرست میکنم:
- اینکه بیشتر گزارشهای خبری در یک فرایند خبرنگارانه محققانه مستقل تولید میشوند؛
- اینکه نویسندگان خبرها در گزارشهایشان صرفاً به بیان واقعیت میپردازند و از هر گونه نتیجهگیری درباره آنها اجتناب میکنند؛
- اینکه در تهیه خبرها تمایز روشنی میان دیدگاه افراد و واقعیت وجود دارد؛
- اینکه واقعیتی عینی (خبر واقعی) وجود دارد که توسط رسانههای خبری جهان صرفاً گزارش شود یا توصیف شود (نویسندگان رسانههای دشمنان، این واقعیت را به نحو توطئهآمیز تحریف میکنند و به آن جهت میدهند)؛
- اینکه آنچه غیرعادی است (تازه، غیرعادی، یا عجیب و غریب است) خبر است و چیزهای دیگر خبر نیستند.
با توجه به این موارد و افسانههای ذهنی گفتهشده، لازم هست نادرست بودن چنین فرضیاتی را همواره مدنظر داشته باشیم و هر خبر، اطلاعات و تحلیلی را که به ما ارائه میشود، با این نگاه نقد کنیم و حداقل چنین فیلتر ذهنیای را در برابر ورود اخبار و اطلاعات مختلف رسانهها به مغزمان قرار دهیم تا شاید تا حدودی نگاهمان به سمت واقعگرایی نزدیکتر شود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
ریای فکری یا جهل، مانعی در مسیر دستیابی به حقیقت