باید شک کرد. باید به همه چیز شک کرد و در موردش اندیشید. مگر میشود، به این همه بلاهت و بیهودگی و میانمایگی شک نکرد.
میگوید: چرا شک کنم؟ مگر سالهای سال نیست که این کارها انجام میشوند؟ مگر همه افراد جامعه به همین سبک و شیوه زندگی نمیکنند؟ مگر اکثریت دقیقاً همین مسیر را در زندگی طی نمیکنند؟ مگر پدران و مادران ما از سالها پیش این کارها را انجام ندادهاند؟ اصلاً وقتی همه اینطور زندگی میکنند، من چرا نکنم؟
و این اندیشه و این سبک تفکر، شروع میانمایگی است. شروع مسیری که انتهای آن میرسد به جایی که میمیریم و همچون میلیاردها نفری که آمدهاند و رفتهاند، ما هم میآییم و میرویم و درنهایت دریغ از کوچکترین اثر مثبت و مهمی از ما در این دنیا.
میگوید: مگر تو میخواهی دنیا را تغییر دهی؟ مگر میتوانی این کار را انجام دهی؟ از کجا معلوم که راهی که تو میروی بهتر از راهی باشد که آنان میپیمایند و پیشینیان پیمودهاند؟
من میخواهم خودم را تغییر دهم نه دنیا را. من میخواهم حداقل استفادهٔ ممکن را از منابعی که در اختیار دارم، بکنم. اگر قرار بود من همان کاری را انجام دهم که همگان انجام میدهند و همان راهی را بروم که همگان رفتهاند، همان بهتر بود که گوسفندی باشم تا حداقل گوشت و پشمم به درد دیگران بخورد.
میگوید: اصلاً مگر میشود اینهمه آدم در طول سالهای طولانی همگی اشتباه کرده باشند و تو اشتباه نکنی؟
آری میشود. مردمان در طول قرنها دقیقاً همان فکری را کردهاند که امثال تو میکنند؛ و این سخنان را با خود تکرار کردهاند: «مگر میشود اینهمه آدم اشتباه کرده باشند. نباید به اکثریت شک کرد. آدابورسوم اجتماعی حتماً پایه و اساس درست و معقولی دارند، حتی اگر من ندانم که این پایه و اساس چیست. مگر میشود اینهمه سال اشتباه کرد و به اصول غلط پایبند بود؟ شاید من اشتباه کنم ولی جامعه و گذشتگان و یک ملت هرگز اشتباه نمیکنند و به خطا نمیروند. اصلاً من در جایگاهی نیستم که بتوانم در مسیری که میلیونها و شاید میلیاردها انسان طی کردهاند شک کنم.»
همگان مثل تو فکر کردهاند و نتیجه آن همینی شده است که میبینی.
میگوید: از کجا معلوم که تو اشتباه نمیکنی؟
اصلاً فرض را بر این بگیریم که من اشتباه میکنم. حداقل این جرئت و جسارت را داشتهام که یک راه جدید و یک روش جدید و یک سبک متفاوت را بیازمایم. حداقل این شانس را برای خودم قائل شدهام که گامی به سمت موفقیت بردارم. حداقل در این صورت تلاش خودم را کردهام که از منابع در اختیارم بهگونهای بهتر استفاده کنم؛ و حداقل از مسیری که میدانم انتهای آن به کجا میرسد و اشتباه است، به مسیری متفاوتتر گام گذاشتهام و عقل سلیم هم همین را حکم میکند.
میگوید: این همه دردسر و زحمت برای چه؟ دنیا ارزش این همه عذاب و مشقت را ندارد.
اصلاً این کار عین آزادی و لذت است. اینکه با یک گله حرکت کنی، بسیار مشقتبارتر از این است که خود در یک دشتی سرسبز و خرم برای خودت گام برداری و تجربههای جدیدی برای خودت اندوخته کنی. اصلاً شاید در این مسیر به جاهایی رسیدی و با افرادی داناتر و عاقلتر از خودت آشنا شدی که لذت مسیر را برایت چندین برابر کردند. همینکه بتوانی از میانمایگان فاصله بگیری و به سمت تعالی حرکت کنی، هرچند اندک، بیشترین بهره را از زندگیات خواهی برد.
میگوید: مگر من به بزرگان خودم و آنانی که من را به اینجا رساندهاند مدیون نیستم؟
هستی و آنان نیز به بزرگترهای خود بدهکار و مدیوناند ولی نه کل وجود و لحظات عمرت را. نه اختیار زندگیات را. آنان نسبت به تو دِینی دارند که تو میتوانی به انواع روشها این دِین را بهجای آوری ولی حق نداری به این بهانه خود را ملزم به حرکت با گلههایی کنی که راهی را میروند که میلیونها و شاید میلیاردها بار طی شده و ابتدا و انتهای آن معلوم است و درنهایت هیچ حاصلی جز میانمایگی در پی نخواهد داشت. تو به آیندگان خودت هم مدیونی و شاید با طی کردن مسیری متفاوتتر در زندگی و دست یافتن به اهدافی متعالی، بتوانی دِین خودت را به بهترین شیوه ممکن بهجای آوری.
میگوید: جواب دیگران را چه بدهم؟
یکی از شرطهای مهم پیمودن مسیر این است که لازم نیست پاسخ همه را بدهی، راه و روشی که برگزیدهای بهترین پاسخ را برای آنانی مهیا خواهد ساخت که در پی خرده گرفتن بر تو هستند. کافی است که تو قدم در این راه بگذاری و مسیر و مقصد خودت را بسازی، آنوقت است که رفتهرفته صدای آنان را نخواهی شنید و بهمرور از مسیرت لذت خواهی برد و درنهایت همین افراد تو را به نظاره خواهند نشست و تشویقت خواهند کرد ولی برای دست یافتن به این تشویق شتاب مکن که این خود دامی بزرگ در مسیر رسیدن به اهداف و مقاصد عالی است.
میگوید: از کی شروع کنم و چگونه؟
همین الان شروع کن. با انجام کاری که فکر میکنی بهترین و درستترین کار ممکن در لحظه اکنون است. بر اساس عقل و منطق خودت نه بر اساس قضاوتها و گفتههای اطرافیان. نه بر اساس مسیری که اکثریت در حال طی کردن آن هستند.
زرهی آهنین بپوش و گام در مسیر بگذار و با قدرت پیش برو…
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
2 دیدگاه