آنچه یک متفکر نقاد را از دیگران متمایز می‌سازد

به نظرم اولین و مهم‌ترین مشخصه‌ی یک متفکر نقاد داشتن ارزیابی و تخمینی درست از محدودیت‌ها و نقاط ضعف مغز انسان است. تازه بعد از به دست آوردن این آشنایی و تسلط، می‌توان شروع به یادگیری اندیشه نقادانه و نگاه به موضوعات متعدد از منظر انتقادی کرد.

واقعیت این است که ما تنها بخش کوچکی از جهان اطراف خودمان را درک می‌کنیم که این ادراک هم بعد از گذر داده‌های مختلف از فیلترهای حواس پنج‌گانه و فیلترهای متعدد مغزی حاصل می‌شود. بعد از طی کردن تمام آن مراحل هم هر بار که موضوعی را مجدداً به خاطر می‌آوریم، بخشی از جزئیات آن را به شکلی ناخودآگاه حذف، تعدیل و یا به کلی جایگزین می‌کنیم و این به روزرسانی‌ها همیشه در جریان هستند.

از سویی دیگر ما انسان‌ها هم موجوداتی منطقی هستیم و هم هیجانی که باعث می‌شود پیوسته تسلیم خطاها و سوگیری‌های متعدد فکری، مغالطه‌های گوناگون، داده‌های ناکامل و همچنین ضعف اساسی در درک داده‌های آماری و ریاضی باشیم.

آنچه باعث تمایز یک متفکر نقاد از افراد عادی می‌شود، پذیرش عمیق این ضعف‌های مغز انسانی و تسلط بر آنها و تلاش آگاهانه برای مقابله پیوسته و همیشگی با آنهاست.

هر وقت با تسلط بر موارد گفته شده، پیوسته تلاش کنیم تا به شکلی قطعی به خاطرات و اندیشه‌های خودمان اطمینان نکنیم و در مواجهه با تجربه‌ها و دانش خود، فروتن باشیم، در این صورت در حال حرکت به سمت تبدیل شدن به یک متفکر نقاد هستیم.

در نقطه مقابل اگر همچنان بر منطقی بودن خود تاکید دارید و فکر می‌کنید از هر گونه سوگیری و خطاهای شناختی به دور هستید و تحت تاثیر هیچ مغالطه‌ای قرار نمی‌گیرید، روز به روز هر چه بیشتر در حال دور شدن از جایگاه یک متفکر نقاد هستید. از جمله افراد و گروه‌هایی که گرفتار خودفریبی‌های اینچنینی می‌شوند، دانشمندان و متفکران بزرگ در زمینه‌های مختلف هستند.

مانع بزرگ بعدی در مسیر تبدیل شدن به یک متفکر نقاد، درگیر کردن ایگوی خود در دفاع از یک استدلال یا عقیده و باور خاص است. در این صورت با گذر زمان در خطا و اشتباهات خود فرو خواهید رفت و به مرور مسیر تبدیل شدن به یک متفکر نقاد را به روی خود مسدود خواهید کرد.

بهترین اقدام در چنین شرایطی وقف کردن ایگوی شخصی برای روند تفکر نقاد و دنبال کردن آزادانه منطق و شواهد موجود صرفنظر از هر نتیجه نهایی حاصل از این روند خواهد بود.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

آیا فکر کردن مستقل از دیگران امکان‌پذیر است؟

اطمینان ذهنی افراد چقدر قابل اتکا هست؟

آنچه من می دانم همه آن چیزی است که وجود دارد

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *