علت اصلی ناکامی ما در رسیدن به اهداف شخصیمان چیست؟
چرا بسیاری از افراد باوجود هدفگذاریهای متعدد در زندگی خود و تلاش بسیار، همچنان از دستیابی به آن اهداف باز میمانند؟
ما معمولاً در ابتدای سال یا در مقاطع دیگری از سال اهدافی را برای خود تعیین کرده و در جهت دستیابی به آنها تلاش میکنیم.
بارها پیش آمده که با وجود رعایت اصول مختلف هدفگذاری و رعایت توصیههای صورت گرفته، همچنان از دستیابی به اهداف باز بمانیم.
در این نوشته قصد دارم در مورد ۵ دلیل مهم و فراگیر ناکامی در رسیدن به اهداف که در واقع به عنوان موانعی در این مسیر هستند، بنویسم و تکتک این موارد را به صورت کامل برایتان شرح دهم.
۱. باور نداشتن به این که میتوانیم به اهدافمان دست یابیم
ما یک هدف برای خودمان انتخاب میکنید و آن را در ذهنمان مجسم میکنیم.
مدتزمان زیادی هم به آن هدف، مزایایش و لحظات دستیابی به آن فکر میکنیم.
ولی در اعماق وجودمان، احساس میکنیم که رسیدن به آن بسیار دشوار و طاقتفرساست.
البته کسی منکر این قضیه نیست که دستیابی به اهداف بزرگ سخت است.
اما همین تفکرات و همین طرز نگاهها باعث میشوند که ما رسیدن به این اهداف را باور نداشته باشیم.
در واقع خودمان به توانمندیها و تلاشهای خودمان باور نداریم و به نظرمان با توجه به اینکه طی کردن این مسیر و تحمل دشواریهای آن کاری دشوار، طاقتفرسا و زمانبر است، ما نخواهیم توانست تمام مسیر را طی کرده و به قله برسیم.
البته بسیاری از این عدم باورها ریشه در کودکیهای ما، اتفاقات گذشته و خاطراتمان دارد. ولی هرچه هست باید در مرحله اول تلاش کنیم که به این نتیجه برسیم و این باور را در خودمان به وجود آوریم که ما میتوانیم به اهداف اصولی و مناسبی که برای خودمان تعیین کردهایم دست یابیم.
اصلا یکی از شروط مهم در هدفگذاری اصولی قابل دستیابی بودن آن است و بهتر است در همان ابتدای کار این شرط را رعایت کنیم.
۲. نداشتن تمرکز
ما به خوبی میدانیم به کجا میخواهیم برسیم ولی نمیدانیم چگونه باید به آن نقطه برسیم و در این مسیر چه مراحلی را باید طی کنیم.
در صورت نداشتن شناخت کافی از مسیری که باید طی شود، طی کردن آن و تحمل مشقات و همچنین حفظ تمرکز کاری نشدنی خواهد بود.
برای غلبه بر این مشکل بهتر است در درجه اول اهدافمان را مکتوب کرده و نقشه راه مناسبی برای خودمان ترسیم کنیم. در این مسیر به احتمال زیاد لازم خواهد بود مایل استونهایی برای خودمان تعیین کنیم تا هرچه بهتر بتوانیم نحوه عملکرد خودمان را در طول مسیر بررسی کنیم.
البته در این خصوص شاید نیاز باشد تا با افراد مجرب هم مشورت کنیم که مطمئناً این کار کمک بزرگی به ما خواهد کرد.
۳. تأثیرپذیری از سخنان دیگران
هر کسی با موقعیت و تواناییهای واقعی ما آشنایی ندارد و اصلاً شاید نداند و درک نکند که ما در مورد چه چیزی صحبت میکنیم و هدف اصلیمان چیست.
حتی اساتید و معلمان ما هم در بسیاری از زمینهها تخصص و دانایی لازم را ندارند.
شاید افراد بسیاری به ما بگویند که اهداف و چشماندازهایمان بیمعنی و بیفایده هستند.
به حرف هر کسی نباید گوش داد.
همواره باید حواسمان به این موضوع باشد که افرادی هم هستند که از عدم موفقیت و سقوط ما لذت میبرند و از آن استقبال میکنند.
بایستی سعی کنیم در درجه اول بر اساس آگاهی، شناخت و علایق واقعی خودمان گام برداریم و در صورت نیاز صرفاً از افرادی که در آن زمینه خاص صاحب تجربه و تخصص هستند، مشورت بگیریم.
۴. ما حاضر به خارج شدن از ناحیه آسایش خودمان نیستیم
قبلاً به اندازه کافی در مورد ناحیه آسایش و تأثیر آن در کسب موفقیت در زندگی نوشتهام (+ + +) و شاید نیاز نباشد که در اینجا دوباره به آنها اشارهکنم.
ناحیه آسایش یک ناحیه اغواکننده و راحت است که هیچ کسی دوست ندارد از آن خارج شود؛ اما مطمئناً اهداف و موفقیتهای بزرگ در خارج از آن ناحیه قرار دارند و ما برای دستیابی به آنها باید از این ناحیه خارج شویم و کارهایی را انجام دهیم که از آنها ترس داریم.
اگر دوست داریم جزو افراد متوسط نباشیم و از این ناحیه خارج شویم، باید ترسهای خودمان را کنار بگذاریم و در نهایت کاری را انجام دهیم که بیشترین ترس را در ما به وجود میآورد.
در غیر اینصورت جایگاهی غیر از جایگاه افراد میانمایه و متوسط نصیبمان نخواهد شد.
۵. ترس از موفقیت
بله؛ ترس از موفقیت در درون همه ما وجود دارد. موفقیت دشوار و ترسناک است. با خودش مسئولیت به همراه میآورد. تلاش و تقلای بیشتر میطلبد.
با موفقیت به منطقهای ناشناخته گام میگذاریم که فضا و مناسبات خاص خود را میطلبد.
باید توجه بیشتری به سخنان و رفتارهایمان بکنیم. باید بیشتر از حرکات و عکسالعملها و اقدامات خودمان مراقبت کنیم.
بسیاری از ما در همان ابتدای کار این توانایی و قدرت را در خودمان نمیبینیم که بتوانیم در این شرایط بهخوبی و راحتی زندگی کنیم.
ما تحمل دردسر و دشواری بیشازحد را نداریم. مخصوصاً اگر این دشواریها تازه و ناشناخته باشند.
به همین دلیل هم هست که حرکت به سمت موفقیت و دستیابی به آن برایمان ترسناک است و بیشتر ترجیح میدهیم در شرایط حاضر باقی بمانیم و از راحتی و آسایش موجود لذت ببریم.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
اهدافی که در هر صورت منجر به باخت ما خواهند شد
2 دیدگاه