در این نوشته قصد دارم یک پیشنهاد برای غلبه بر نگرانی و اضطراب ارائه کنم.
مطمئناً همه ما در مقاطعی از زندگی نگرانی و اضطراب را در سطوح مختلف تجربه کرده و برای غلبه بر این نگرانیها و اضطرابها، تلاشهایی هم به کار بستهایم. شاید شما بهعنوان خواننده این مطلب همین الان هم دچار نگرانی و اضطراب هستید.
نگرانی یک واکنش طبیعی است که در آن ذهن تلاش میکند با عامل تهدید بیرونی مبارزه کند و جلوی آن را بگیرد. احساس نگرانی یا اضطراب با توجه بیشازحد به مسائل واقعی یا خیالی همراه است. این مسائل معمولاً یا به خود شخص مربوط هستند مانند مسائل مالی و سلامتی، یا به محیط اطراف وی مانند آلودگی محیط و تغییرات تکنولوژی یا جامعه. (+)
در مواقع نگرانی و اضطراب ما معمولاً ترس از این داریم که یک اتفاق یا رویداد ناخوشایند در زمانی دور یا نزدیک برایمان اتفاق بیفتد.
کسی که فردا یک سخنرانی یا ارائه دارد، علاوه بر استرس، نگران این موضوع هم هست که اگر از فرط استرس بیشازحد عرق کند، برایش بد خواهد شد. یا اگر در مسیر رفتن به محل ارائه سخنرانی ماشینش خراب شود، چه اتفاقی خواهد افتاد.
فردی ثروتمند نگران این است که اگر تمام ثروتش از دست برود چه کاری میتواند بکند و چه بلایی سرش خواهد آمد.
کسی که یکی از لذتهای اصلی زندگیاش خوردن غذاهای گرانقیمت و لذیذ است، شاید گاهی نگرانی و اضطراب این را داشته باشد که اگر روزی به این غذاها دسترسی نداشته باشد، چه خواهد شد.
پدر و مادری که عاشق فرزندشان هستند و همواره نگران و مضطرب سلامتی او هستند.
همه این نگرانیها و صدها نگرانی دیگر درصورتیکه همواره ذهن و فکر ما را به خود مشغول کنند، بهمرور باعث خستگی، فرسودگی و تحلیل رفتن روح و روان ما و باعث درماندگیمان خواهند شد.
ازاینرو هر کسی به نحوی در تلاش و تقلا برای یافتن راهی برای رهایی از این نگرانیها و اضطرابها و غلبه بر آنهاست.
قبلاً هم در یادداشتهایم به این موضوع اشارهکردهام که رنج از دست دادن برای انسان بسیار سختتر از آن است که بتوان آن را منطقی در نظر گرفت. این درد خیلی بیشتر از لذت و دلخوشی به دست آوردن همان چیز است.
این موضوع باعث بیشتر شدن نگرانیها و شدت یافتن اضطرابهای از دست دادن در این دنیا میشود.
سنکا در جایی گفته بود:
اگر میخواهی تمام نگرانیها را کنار بگذاری، فکر کن آنچه میترسی احتمالاً رخ دهد، قطعاً رخ میدهد.
ویکتور فرانکل هم در کتاب انسان در جستجوی معنای خود توصیه مشابهی کرده بود و گفته بود برای غلبه بر نگرانی و ترس، بهتر است هر آنچه را که از آن ترس داریم، به سمتش برویم و خودمان را در دل آن فرض کنیم.
به نظرم این توصیهها از بهترین راههای غلبه بر نگرانی و اضطراب هستند.
برای مثال کسی که نگرانی عرق کردن بیش از حد به دلیل استرس و فشار حاصل از سخنرانی بر روی سن را دارد، بهتر است از این کار اجتناب نکند، بلکه تمام تلاش خود را بهجای غلبه بر این نگرانی و اضطراب، به این موضوع معطوف کند که هر چه میتواند و هر چقدر که امکان دارد عرق کند؛ یا اینکه تصور کند که در سخنرانی کاملاً عرق کرده و تبعات آن را پذیرا شود در این صورت بهاحتمالزیاد نگرانی و اضطراب حاصل از این افکار کاهش زیادی خواهد یافت.
یا کسی که نگران از دست دادن ثروت خود است، چند روزی فرض کند که ثروتش را از دست داده و در حالتی تهیدستانه زندگی کند. در این صورت به احتمال زیاد بعد از این چند روز علاوه بر پیدا کردن نگاهی واقعبینانه به موضوع، نگرانی و اضطرابش کاهش چشمگیری پیدا خواهد کرد و لذت بیشتری از داراییهایش خواهد برد.
یا کسی که نگرانی و اضطراب از دست دادن شغلش را دارد، لحظهای تصور کند که این اتفاق برایش افتاده و خود را در این شرایط فرض کند، در این صورت به احتمال زیاد نگرانی و اضطراب او در خصوص شغلش کاهش خواهد یافت و لذت بیشتری از داشتههایش خواهد برد.
این موضوع در مورد سایر ترسها و نگرانیها هم صدق میکند. همانطور که بسیار توصیه شده است که برای کسب موفقیت باید به دل ترسها زد و رفتن به سمت آن تنها راه غلبه بر آنهاست و صرفا کسانی توانستهاند قلهها را فتح کرده و به بهترین جایگاهها دست یابند که برخلاف ترس و نگرانی و اضطراب خودشان عمل کردهاند.
در نهایت توجه به این نکته ضروریست که موارد پیشنهادی صرفا جهت پیدا کردن نگاهی واقعبینانهتر به مسائل، مشکلات و در نهایت ترسها و نگرانیهای خودمان است و این کار باعث کاهش میزان نگرانیها و اضطرابهایمان خواهد شد.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
آیا باید بپذیریم که انسان جایزالخطاست ؟
2 دیدگاه