زندگی تراکمی از انتخابهاست که ما را ناگزیر از گرفتن تصمیمات ریز و درشت در لحظهلحظه روزهایمان میکند. گاه این تصمیمات به خوشی ختم میشوند و گاه به ناخوشی و شاید پشیمانی و ندامت.
پشیمانیهایی که گاه روح و روان ما را با خود همراه میکنند و آزردهمان میسازند.
پشیمانیهایی که شاید مدتها ما را با خود درگیر کنند و افکارمان را به خود مشغول سازند.
در میانه این پشیمانیها و حسرت خوردنها، کمتر کسی پیدا میشود که به ذات و اصل پشیمانی توجهی کند.
درواقع سرچشمه مشکل از آنجاست که از بین دو یا چند گزینه، بر اساس تشخیص درست یا نادرست خودمان یکی را انتخاب میکنیم به این امید که به نتیجه دلخواهمان دست یابیم.
اما یا از روی انتخاب نادرست و یا بنا به اتفاق و حادثهای غیرقابل پیش بینی، آن نتیجه و دستاوردی که ما انتظارش را میکشیدیم، حاصل نمیشود.
و دقیقاً همانجاست که ذهن ما میرود به سراغ گزینههای دوم و سومی که هیچوقت انتخاب نشدند. گزینههایی که با بدتر شدن شرایط حال حاضرمان در ذهن ما برجستهتر و خواستنیتر میشوند.
این گزینهها آنقدر بزرگ و خواستنی میشوند که کل فضای فکری و ذهنی ما را میگیرند و بسته به اندازه ناکامیمان ما را روزها و شاید ماهها با خود همراه سازند.
اما ذهن خطاکار ما باز هم دچار خطایی دیگر میشود و خیلی از احتمالات را نادیده میگیرد.
این ذهن باز هم مسیر رسیدن به هدف با انتخاب گزینههای دیگر را سرراست و بدون مانع میبیند، غافل از اینکه صدها عامل دیگر در پیچ و خمها و پستیها و بلندیهای این مسیر، تعیین کننده و تأثیرگذارند.
صدها اتفاقی که جزو همان اتفاقات غیرقابل پیش بینی هستند و در هر لحظهای احتمال دارد باعث سد راه ما و منحرف شدن از هدفمان شوند.
در این دنیا تعداد مسیرها بیشمار هستند و موانع و مشکلات موجود در آن مسیرها بیشمارتر. پس شاید بسیاری از اوقات پشیمانی و حسرت انتخاب نکردن مسیر دیگر، کاری عبث، بیهوده، نسنجیده و بی پایه باشد.
اما نکته مهم این است که پشیمانی منتهی به یادگیری و اصلاح تصمیمات و انتخابهای بعدی زندگی بیشک، بهترین نوع پشیمانی خواهد بود.
بنابراین بهتر است سعی کنیم همیشه نگاهی واقعبینانه به گزینههای انتخابنشده داشته باشیم و بیش از حد آنها را در ذهن خودمان ایدهآل جلوه ندهیم تا ملال کمتری را در زندگی متحمل شویم.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را هم بخوانید:
1 دیدگاه