یکی از ابزارهای اصلی در اندیشیدن نقادانه و دستیابی به اصول و مبانی باورها و عقاید شخصی، پرسشگری سقراطی است که از طریق آنالیز دقیق افکار انجام میشود. پرسشگری سقراطی در واقع یک فرایند پرسشگری منظم هست که برای اثبات حقایق، مشخص کردن مفروضات بنیادی و تفکیک علم از جهل به کار میرود.
تمایز اصلی میان پرسشگری سقراطی و پرسشگری عادی، در این است که پرسشگری سقراطی در پی ترسیم اصول اولیه بهصورت سیستماتیک و به شکلی فرایندوار هست.
پرسشگری سقراطی را میتوان در شش گام بیان کرد:
گام اول
شفافسازی افکار و تشریح منشأ آنها
- چرا این فکر را میکنم؟
- دقیقاً چه فکری میکنم؟
گام دوم
به چالش کشیدن مفروضات
- من از کجا میدانم این افکار درست هستند؟
- اگر برخلاف این فکر کنم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
گام سوم
گشتن به دنبال شواهد
- چطور میتوانم از این افکار و عقاید پشتیبانی کنم؟
- منبع این افکار چیست؟
گام چهارم
تأمل در خصوص دیدگاههای جایگزین
- دیگران ممکن است چه نظری دراینخصوص داشته باشند؟
- چطور میتوانم بفهمم که حق با من است و درست فکر میکنم؟
گام پنجم
ارزیابی نتایج و تبعات
- اگر اشتباه کرده باشم، چه نتایج و تبعاتی دربرخواهد داشت؟
- عواقب خطای من دراینخصوص چیست؟
گام ششم
سؤال در مورد سؤالات اصلی و اساسی
- چرا من این فکر را میکنم؟
- آیا مبنای افکار من درست هست؟
- چه نتایجی میتوانم از فرایند استدلال بگیرم؟
پرسشگری سقراطی مانع از این خواهد شد که ما با تکیه بر افکار بیپایه و محدود کردن خودمان به احساسات و هیجانات، به استدلالهایی غیراصولی و غیرمنطقی دست یابیم. این فرایند به ما کمک خواهد کرد تا افکاری ارزشمند و قابلاتکا را سازمان دهیم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
به نظرم اگه همه از پرسشگری سقراطی استفاده میکردند، دیگه شاهد تعریف داستانهای تخیلی و خرافاتی نبودیم و هر روز مطالب زرد و بیمصرف مربوط به فال ماه و روز کمتر از قبل میشدند.