هیچ گزینه ای بهترین گزینه نیست !

بهترین گزینه کدام است؟

ای‌کاش می‌توانستم بهترین گزینه را انتخاب کنم؟

چگونه می‌شود فهمید که بهترین گزینه کدام است؟

این سؤالات و ده‌ها سؤال مشابه، سؤالاتی هستند که شاید در موقعیت‌های مختلف مدام به ذهن ما می‌آیند و ما بارها آن‌ها را از خودمان می‌پرسیم.

اما پاسخ این پرسش‌ها را چگونه می‌توان یافت؟

آیا چیزی به نام بهترین گزینه وجود دارد؟

اگر وجود دارد، چگونه می‌توان به آن دست یافت؟

ما وقتی ناگزیر از انتخاب و تصمیم گیری می‌شویم که در برابر چند گزینه و حداقل دو گزینه قرار داشته باشیم و محدودیت انتخاب هم در کنارش وجود داشته باشد.

چنین موقعیت‌هایی در زندگی فراوان است و می‌توان از جزئی‌ترین موارد تا کلان‌ترین مسائل زندگی را در این قالب‌ها گنجاند و نمونه‌ای از این شکل انتخاب‌ها را در آن‌ها یافت.

مهم‌ترین مشکل و دغدغه ذهنی ما در هر انتخابی هزینه فرصت از دست رفته است که قبلاً در نوشته‌ای مستقل درباره‌اش نوشته‌ام و آن را توضیح داده‌ام.

با وجود آشنایی با این مفهوم و داشتن شناخت کامل از گزینه‌ها، چرا ما همچنان در انتخاب بهترین گزینه ناتوان می‌مانیم و خستگی و ملال به سراغمان می‌آید؟

البته قبل از پاسخ به پرسش بالا، بهتر است به این نکته اشاره کنم که هیچ گزینه بهترینی در این دنیا وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد که دیگر انتخاب معنا ندارد و همه گزینه‌های دیگر حذف می‌شوند و همه در پی آن بهترین می‌روند.

مسئله این است که هر گزینه‌ای بسته به معیارها و شرایط هر کس می‌تواند برای او بهترین و یا بدترین باشد و اتفاقاً برای همین هست که همه ما زیر بار مسئولیت انتخاب خسته می‌شویم. چون باید برای خودمان و با توجه به شرایط و معیارها و ارزش‌های خودمان انتخاب را انجام دهیم.

و اما پاسخ پرسش اصلی و اینکه ما چرا نمی‌توانیم انتخاب کنیم و این کار برایمان دشوار و خسته‌کننده است:

این مشکل مربوط به دو خطای ذهنی ما انسان‌هاست.

اولین خطا مربوط به محاسبه ارزش دستاوردها و ازدست‌داده‌ها است؛ یعنی اینکه ما همواره ارزش آنچه را از دست می‌دهیم به صورت ذهنی دو برابر ارزش آنچه به دست می‌آوریم، تخمین می‌زنیم و این کار ناخودآگاه و به صورت ذهنی صورت می‌گیرد.

برای مثال اگر وقتی که یک میلیون تومان پول از جایی به دست می‌آوریم، به اندازه ۱۰۰ درجه خوشحال شویم و برایمان به اندازه ۱۰۰ درجه مطلوبیت داشته باشد، از دست دادن همان یک میلیون تومان، ۲۰۰ درجه ما را ناراحت خواهد کرد و باعث کاهش مطلوبیت ذهنی ما به اندازه ۲۰۰ درجه خواهد شد.

خطای دوم مربوط به اثر تجمیعی حاکم بر ذهن ماست؛ یعنی وقتی که ما قرار است از میان شش گزینه یک گزینه را انتخاب کنیم، طبیعتاً هر کدام از گزینه‌ها یک سری مزایا و برتری‌هایی نسبت به بقیه دارند.

اندیشیدن به این موضوع باعث می‌شود که ما وقتی قصد انتخاب یک گزینه را داریم، تمام مزایا و خوبی‌های سایر گزینه‌ها را در مغزمان جمع زده و تحت عنوان یک گزینه در نظر بگیریم. در حالی که عملاً امکان دستیابی به همه گزینه‌ها به صورت هم‌زمان وجود ندارد.

در نتیجه این دو خطا ما چه قبل از انتخاب بهترین گزینه و چه بعد از انتخاب آن، دچار ناراحتی و ناخشنودی می‌شویم.

یعنی وقتی از میان چند گزینه مجبور می‌شویم یکی از آن‌ها را انتخاب می‌کنیم، مزایای سایر گزینه‌ها را جمع می‌کنیم و در نهایت به دلیل اینکه حس از دست دادن این مزایا را داریم، ناراحتی ناشی از از دست دادن را با ضریب دو نسبت به آنچه به دست آورده‌ایم، تحمل می‌کنیم.

اما در این‌گونه موقعیت‌ها چه می‌توان کرد و بهترین روش برخورد چیست؟

در درجه اول باید تلاش خودمان را بکنیم که تعداد گزینه‌ها را بیش از اندازه افزایش ندهیم و به یک تعداد مشخص از گزینه‌ها راضی شویم.

افزایش گزینه‌ها علاوه بر اینکه کار ما را در مقایسه بسیار دشوار می‌کند، ملال و ناراحتی از دست دادن را هم به طرز چشمگیری افزایش می‌دهد.

اقدام دوم اینکه بهتر است معیارها، ارزش‌ها و اولویت‌های مدنظر خودمان را مکتوب کنیم و مقایسه‌ها و انتخاب‌های خودمان را بر این اساس انجام دهیم. در این صورت به میزان زیادی می‌توان به هیجانات و احساسات لحظه‌ای غلبه کرد.

اقدام سوم هم اینکه بهتر است گزینه‌ها تا حد امکان دوبه‌دو با هم مقایسه شوند و از مقایسه تجمعی و نگاه کلی به همه گزینه‌ها پرهیز شود.

در نهایت هم بعد از انتخاب و نهایی کردن آن، بهتر است در خصوص گزینه‌های دیگر و امکان انتخاب و به دست آوردن آن‌ها فکر نکنیم و از سبک و سنگین کردن بی‌فایده و مداوم گزینه‌های حذف‌شده خودداری کنیم.

در این صورت می‌توان تا حد زیادی هم از دشواری انتخاب بهترین گزینه کم کرد و هم اینکه با مطلوبیت و رضایت بیشتری به انتخاب نهایی دست‌یافت.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را مطالعه کنید:

در زندگی روزمره‌تان یک جمع کننده هستید یا انتخاب کننده ؟

آشنایی قبلی و تشابه ، زاینده علاقه در ذهن ما

میزان مطلوبیت تصمیمات و قابل‌اتکا نبودن تجارب حاصل از آن

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

4 دیدگاه

  1. سلام آقای قربانی عزیز
    الآن که دارم این کامنت رو می نویسم بین یک دوراهی بزرگ گیر افتادم که چند هفته ای هست ذهنم رو مشغول کردم
    این نوشته تون بهم کمک می کنه تا انتخاب خوبی انجام بدم

    ممنون

    1. سلام محمدجان،
      خوشحالم که به وبلاگم سر می‌زنی و خرسند از اینکه این مطلب برات مفید بوده.
      خیلی خوبه که هر روز می‌نویسی و منتشر می‌کنی.
      جزو مخاطبین دائمی وبلاگت هستم و از مطالعه نوشته‌هات لذت می‌برم.
      امیدوارم همین طور باقدرت ادامه بدی.
      موفق باشی دوست عزیزم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *