استانداردهای رو به رشد و نارضایتی‌های اجتناب‌ناپذیر

دنیای انسان‌های امروزی بیش از پیش به‌هم‌پیوسته و مرتبط شده است. به‌طوری‌که هر اقدام و کسب هر موفقیتی از جانب افراد به سریع‌ترین شکل ممکن و در فراگیرترین حالت توسط دیگران دیده شده و تأثیرگذاری انکارناپذیری پیدا می‌کند؛ اما در این میان افراد توجهی به تغییرات و تحولاتی که در اثر مواجهه و آگاهی از چنین اخبار و اطلاعاتی در افکارشان به وجود می‌آید ندارند. تغییراتی که خیلی آرام و نامحسوس اتفاق می‌افتند.

در نتیجه گستردگی و نفوذ بالای شبکه‌های اجتماعی در میان مردمان جوامع مختلف، کارها و روند زندگی افراد موفق و تأثیرگذارِ هر حوزه در سطح یک کشور و حتی در سطح جهانی به‌راحتی توسط طرفدارانشان دنبال شده و به‌صورت آنلاین و لحظه‌ای قابل مشاهده و پیگیری هستند.

از طرفی مشاهده این موفقیت‌ها و استقبالی که از آن‌ها می‌شود، تأثیری انکارناپذیر بر طرز نگاه ما به دنیای اطرافمان دارد و باعث می‌شود استانداردهای ما در هر زمینه روزبه‌روز ارتقا یابند.

  • مشاهده لحظه شروع فروش اولین نسخه‌ها از رمان جدید یک نویسنده موفق و استقبالی که از آن به عمل می‌آید و مردمی که برای خرید آن صف کشیده‌اند،
  • دیدن دریافت جایزه بهترین بازیکن سال توسط فوتبالیست مطرح جهانی،
  • مشاهده موفقیت مدیرعامل‌های بزرگ‌ترین شرکت‌های مرتبط با تکنولوژی،
  • مشاهده رشد روزافزون یک شرکت فروش اینترنتی و موفقیت‌هایی که در ادامه راه کسب می‌کند،
  • دیدن ثروت و رفاه موفق‌ترین افراد بازارهای مالی،
  • و …

همگی لحظه‌به‌لحظه ذهن ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

این‌ها به همراه موفقیت‌های ریزودرشت دیگری که پیوسته شاهدشان هستیم، مدام استانداردهای ما را در زمینه‌های مختلف ارتقا می‌دهند. استانداردهایی که به‌مرور تبدیل به استانداردهایی برای سنجش عملکرد خودمان می‌شوند. سنجش عملکرد خودمان نه در یک حوزه بلکه در حوزه‌های مختلف. از نویسندگی گرفته تا کسب‌وکار، فعالیت در بورس، زندگی شخصی، دارایی‌های مالی، اعتبار فردی، برند شخصی، ارتباطات، مدیریت و …

این روند ما را نسبت به عملکرد خودمان هر روز سختگیرتر و سرخورده‌تر از روز قبل می‌کند. باعث می‌شود فاصله ما با نقطه مطلوبی که در ذهن داریم هر روز بیشتر و بیشتر شود و هر چه تلاشمان را بیشتر می‌کنیم، این افزایش فاصله با سرعت بالاتری پیش می‌رود. از طرفی انرژی ما صرف رشد و ترقی نه فقط در یک حوزه بلکه معطوف به رفع نقص‌هایمان در حوزه‌های متعدد می‌شود. درحالی‌که رفع نقص در تمام زمینه‌ها برای یک انسان سرتاپا نقص و کمبود، کاری است نشدنی.

انسان ذاتاً با نقص و کمبود و ایراد پا به این دنیا گذاشته است و با توجه به فرصت اندکی که برای حضور دارد، چاره‌ای ندارد جز راضی شدن به داشتن نقص در زمینه‌های مختلف. راضی شدن به معمولی بودن. وگرنه جز اضطراب و نارضایتی دستاورد دیگری نصیبش نخواهد شد.

در کنار معمولی بودن در تمامی حوزه‌ها باید تمرکزی هم وجود داشته باشد. تمرکز بر حوزه‌ای خاص و بودن به دنبال اینکه در آن حوزه جزو بهترین‌ها باشیم. ما ناگزیر از این هستیم که نقص‌های خودمان را بپذیریم. ناگزیر از این هستیم که مدام استانداردهای خودمان را مورد بازنگری قرار دهیم و حواسمان به این موضوع هم باشد که هر فرد موفقی که می‌بینیم، مهم‌ترین ویژگی‌اش تمرکز بر حوزه‌ای مشخص بوده تا بتواند جزو بهترین‌ها باشد.

اگر نویسنده‌ی بهترین رمان‌های فارسی در زمینه سیاست و اقتصاد اظهارنظری سرشار از خطا و نقص داشته باشد، او همچنان بهترین نویسنده است. اگر بهترین بلاگر دنیا در زمینه ورزش هیچ تخصصی نداشته و نام کامل بازیکنان تیم قهرمان جهان را نشناسد، همچنان بهترین بلاگر دنیاست. اگر بهترین آشپز دنیا، بدترین متن‌ها را هم بنویسد، همچنان بهترین آشپز دنیاست.

ما قبل از انتخاب هدف، قبل از تمرکز بر هدف، قبل از دست زدن به هر اقدامی برای رسیدن به هدف، باید بپذیریم که نقص داریم؛ باید بپذیریم بسیاری از این نقص‌ها همچنان با ما خواهند بود؛ باید بپذیریم کم‌نقص یا بی‌نقص بودن در یک حوزه یعنی همان موفقیتی که دیگران آن را ستایش می‌کنند. موفقیتی که افراد سال‌های سال برای آن تلاش می‌کنند و با تحمل سختی‌ها و مشقات بسیار به آن دست می‌یابند.

پس نباید به دنبال بی‌نقصی در تمام زمینه‌ها باشیم. ما این توان را نداریم که در تمامی حوزه‌ها به بالاترین استانداردها دست یابیم. ما ناگزیر از این هستیم که حداقل استانداردها را در حوزه‌های مختلف بپذیریم و در یک حوزه بهترین و بالاترین استانداردها را برای خود برگزینیم. این یعنی معمولی بودن در تمامی حوزه‌ها و بهترین بودن در یک حوزه؛ و به نظرم این اصل رمز موفقیت تمامی افراد موفق در دنیا بوده است و خواهد بود. زندگی انسانی سراسر محدودیت هست و پذیرش این محدودیت لازمه‌ی لذت بردن از آن.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

اطلاعات بی‌فایده‌ای که ذخیره کرده‌ایم و ضرورت بازخوانی آن‌ها

دو گروه تصمیمات با تأثیراتی بزرگ در زندگی

احساس مثبت یا اقدام عملی؟ کدام‌یک در شروع کار مهم است؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *