برای شروع یک کار جدید یا دستبهکار شدن برای ادامه دادن به آنچه در حال انجامش بودیم، بهصورت پیشفرض اولویت اول اکثر ما داشتن احساس مثبت نسبت به آن کار است؛ یعنی آنچه در ذهن ما وجود دارد این است که ابتدا باید حس خوبی نسبت به یک کار داشته باشیم تا در نهایت به سراغش برویم؛ اما همیشه اینطور نیست. گاهی اوقات هم بعد از اینکه دست به عمل زدیم، آن احساس مثبتی که دنبالش هستیم به سراغمان میآید و باعث میشود انرژی بیشتری گرفته و هر چه بهتر به سمت کسب موفقیت پیش برویم.
مشکل آنجاست که بسیاری از افراد بر این موضوع تمرکز میکنند که احساس مثبت میتواند باعث انجام کاری شود و محرک اصلی و اساسی اقدام است ولی کمتر کسی به این میاندیشد که چگونه انجام کاری میتواند احساسی مثبت در ما به وجود بیاورد و آن احساس باعث انجام کارهای بیشتر شود.
بر اساس آنچه استفان گایز در کتاب چگونه کمالگرا نباشیم نقل کرده، امی کادی، روانشناس اجتماعی، آزمایشی را در دو گروه انجام داد. به یک گروه آموزش داده شده بود که ژستی قدرتمندانه بگیرند و به گروه دیگر آموزش دادند که ژست یک فرد ناتوان را بگیرند. هر دو گروه برای مدت ۲ دقیقه باید این ژستها را حفظ میکردند. گروهی که ژست قدرتمندانه گرفته بودند، باید صاف ایستاده و دستانشان را پشتشان میگذاشتند و یا بازوها را به سمت عقب، بیرون نگه میداشتند (باز، پهن و جاگیر). آنها که ژست یک فرد ناتوان را گرفته بودند، بازوهایشان را به حالت دستبهسینه، به سمت داخل جمع کرده بودند و به حالت خمیده ایستاده بودند (بسته، محدود و فضای کمی گرفته بودند).
فقط بعد از دو دقیقه سطح تستسترون افراد گروهی که ژست قدرتمندانه به خود گرفته بودند تا ۲۰ درصد افزایش یافت و سطح کورتیزولشان تا ۲۵ درصد کاهش یافت. مشخص شد که گروه قدرتمند، در مقایسه با افرادی که در همان آزمایش، ژست ناتوانی گرفته بودند، تمایل بیشتری برای انجام کارهایی با ریسک بالا، پیدا کردهاند. تستسترون بالا، میل انسان را برای ریسکپذیری و مصمم بودن، بالا میبرد. درحالیکه برای افراد گروهی که ناتوانمندانه ایستاده بودند، ژستشان تأثیر برعکس داشت، تستسترون تا ۱۰ درصد پایین آمده بود و کورتیزول تا ۱۵ درصد بالا رفته بود.
تحقیقات دیگری هم در این زمینه انجام شده که نشان از تأثیر بیشتر اقدام عملی نسبت به فکر و تلقین در ایجاد احساسات مثبت نسبت به انجام یک کار به خصوص دارد. ازاینرو به نظر میرسد نیاز نیست که ما همیشه منتظر این بمانیم تا احساس مثبت در ما شکل بگیرد و بعد دستبهکار شویم. گاهی اوقات اقدام عملی بدون منتظر ماندن برای ایجاد احساس مثبت میتواند بهترین، اثربخشترین و مفیدترین کار ممکن باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
دو مشکل اصلی در تشخیص گزینههای جایگزین در تصمیمگیری