برای مطالعه محتوای منتخب دو هفته گذشته میتوانی بر روی لینکهای زیر کلیک کنی.
منتخبی از محتوای منتشرشده در فضای وب (۶۱)
منتخبی از محتوای منتشرشده در فضای وب (۶۲)
۱. لزوم ایجاد تمایز بین کار ذوقی و کار اصلی
میثم مدنی در وبلاگ شخصیاش
در دورهای قرار گرفتیم که دیگه نیاز نیست توی مزرعه شخم بزنیم یا سر ساختمون کار کنیم تا پولی به دست بیاریم. اتفاقا خیلی از کارهایی که در حال حاضر برای شما رفاه ایجاد میکنه از دست کارهای بدنی نیستند و معمولا از طرق دیگه شکل میگیرن. یعنی اینجوری نیست که اگر شما فعالیت مفیدتری انجام بدی پول یا رفاه بیشتری به دست میآری. برای نمونه یک دلال خودرو خیلی بهتر از یک کارگر کارخانه خودرو سازی درآمد خواهد داشت و یا یک متصدی بنگاه املاک به طور متوسط اوضاع خیلی بهتری از کارگران ساختمانی داره.
برای مطالعه متن کامل یادداشت روی لینک پایین کلیک کنید.
سعی کنید بین هابی (کار ذوقی)، سرگرمی و شغل خودتون تمایز قائل بشید
یادداشت مرتبط: ایده آلهای مورد انتظار و دغدغههای نامحدود
۲. آسیب شناسی محدودیتهای زمانی خودساخته
بابک یزدی در وبلاگ شخصیاش
کدام کارگردان فیلم بهتری میسازد؟ کارگردانی که دستش باز است و تحت فشارهای فلجکننده زمانی نیست و میتواند به ایده خود پر و بال دهد یا کارگردانی که فیلم سفارشی خود را قرار است زیر سه ماه تولید کند؟
کدام محقق خروجی بهتری میآفریند؟ آن که قرار است تا در زمانی محدود، مقاله در ژورنال معتبر داشته باشد وگرنه از کار خود اخراج میشود و در نتیجه مجبور است از پارادایم رایج علمی بنویسد تا خروجیاش شانس انتشار داشته باشد یا محققی که اجبار زمانی روی شانهاش احساس نمیکند و دستش باز است که عمیقتر و خلاف پارادایم فعلی حرکت کند (اگر چه میدانیم قید زمانی تنها یکی از فاکتورهای فلجکننده محققان رسمی است)
به نظر میرسد تقید زمانی و گره زدن محدودیت زمانی به انجام یک کار خلاقانه، به معنای کشتن روح آن است و باید بتوانیم از چنین گره و دست و پا بسته شدنی فاصله بگیریم.
برای مطالعه متن کامل یادداشت روی لینک پایین کلیک کنید.
وقت زیاد هم هست (تأملاتی در باب مضرات مقید به زمان بودن)
یادداشت مرتبط: موانع و محدودیتها ؛ ابزارهایی برای انتخاب بهترین مسیر در زندگی
۳. داستان زندگی یک پسر افغان
شهرزاد در یک روز جدید
با هم پای میز، ناهار میخوردیم و از هر دری صحبت میکردیم.
حدود ۲۳، ۲۴ سال داشت، اما خیلی کوچکتر به نظر میومد.
از قوم پشتو بود و اونطور که خودش میگفت از ۵ سالگی شروع به کار کردن کرده بود.
الان هم به قول خودش توی کار ضایعات بود و قرار بود با پسرعموش یه انبار اجاره کنن و با هم شریک بشن.
چیزهای جالبی تعریف میکرد و از موضوعاتی حرف میزد که برامون تازگی داشت.
دغدغههایی داشت که از زمین تا آسمون با دغدغههای خانوادهاش فرق میکرد.
برای مطالعه متن کامل این پست روی لینک پایین کلیک کنید.
یادداشت مرتبط: تدریس در دانشگاه و خاطره ای از اولین ترم تدریسم
۴. چرا باید از استعاره استفاده کنیم؟
زهرا شریفی در وبلاگ شخصیاش
استعاره خیالپردازی را تحریک و تقویت میکند. از چیزهایی که پیش افتاده و ساده به چشم میآیند جهان منحصربهفردی میسازد. جهانی که از تجربههای مشترک افراد شکل میگیرد.
برای بیدار کردن تخیل خواننده، لمس قلب او، درگیر کردن احساس و تحریک و برانگیختنش به زبانی خاص نیاز داریم.
قدرت تحول استعاره به همۀ اینها میرسد. استعاره از یک امر عادی حالتی فوقالعاده و بهیادماندنی میسازد.
برای مطالعه متن کامل یادداشت روی لینک پایین کلیک کنید.
چرا نویسندگان از استعاره استفاده میکنند؟
یادداشت مرتبط: کدام یک بهتر است؟ وبلاگ نویسی یا نوشتن در اینستاگرام ؟
۵. فیلترهای مغزی و تاثیری که در زندگی ما دارند
سواد زندگی
روند فیلتراسیون اطلاعات، کیفیت زندگی هر فرد تا پایان عمر او را شکل می دهد و تمام بخش های اساسی حیات را به تسخیر خود در می آورد. به عنوان مثال وضعیت اقتصادی را در نظر بگیرید: چرا برخی افراد با وجود تلاش زیادی که می کنند، به موفقیت مالی قابل توجهی دست نمی یابند؟ عمده این افراد در اعماق ناخودآگاه خود، ایمان و باور دارند که نمی توانند تبدیل به شخصی ثروتمند شوند. از این رو، RAS هم موقعیت های مناسب برای پیشرفت را نادیده می گیرد و به مخ راه نمی دهد.
برای مطالعه متن کامل مقاله روی لینک پایین کلیک کنید.
چگونه فیلتر مغزمان را عوض کنیم؟ / RAS چه نقشی در سرنوشت مان دارد؟
یادداشت مرتبط: اژدهای هفت سر اضطراب و نگرانی و روشهای تسکین آن