در مجموعه پستهای با عنوان محتواگردی قرار هست که به سراغ محتوای وبسایتهای انگلیسیزبان در زمینه توسعه فردی برویم و هر هفته چند پست را با هم مرور کنیم.
۱. چگونه خودآگاهیتان را افزایش دهید؟
اولین گام در برنامهریزی و تلاش برای رسیدن به اهداف شخصی، خودآگاهی و شناخت درست و واقعبینانه خویشتن است. اینکه نقاط ضعف، قوت، شخصیت و داشتههای خودمان را به خوبی بشناسیم و بر آنها اشراف داشته باشیم.
هر کدام از ما، از دو دیدگاه میتوانیم خودمان و مشخصههایمان را مورد ارزیابی قرار داده و بشناسیم: اولی از درون و از دیدگاه شخصی خودمان است که از طریق توجه به درون حاصل میشود و دومی از طریق نگاه از بیرون که معمولا با کسب علم و دانش در زمینه روانشناسی، اقتصاد، نوروساینس و مذهب حاصل میشود.
نوع اول خودشناسی تا حد زیادی شخصی است و بستگی به این دارد که چه تجربههایی داشتهاید و چطور درونیات خودتان را تفسیر میکنید. اما وجه بیرونی این شناخت عمومیتر و فراگیرتر است و علاوه بر شما شامل میلیونها انسان دیگر هم میشود.
مسیر رسیدن به شناخت درونی و فرزانگی، تجربه است. مسیری که خیلی باریک است و وابستگی زیادی به زندگیای که داشتهایم و تجربههایی که کسب کردهایم، دارد. البته دستیابی به خودشناسی درونی کار سادهای نیست و برخی تجارب میتوانند در این مسیر گمراهکننده باشند. برای دستیابی به این هدف با وجود موانع مختلف بهتر است: گسترده وسیعی از تجارب را داشته باشیم. تجربیات خودمان را ثبت و ارزیابی کنیم و با افراد بیشتری صحبت کنیم.
اما در خصوص خودشناسی بیرونی، علم و دانش نقش اصلی را بازی میکند. بهخصوص روانشناسی، نوروساینس، فلسفه و مذهب. برای رسیدن به این نوع از خودشناسی هم هر چه بیشتر مطالعه کنیم بهتر خواهیم توانست به این هدف نائل شویم.
در صورتی که بتوانیم هر دو نوع خودشناسی را همزمان و موازی با هم و بهخوبی پیش برده و یکپارچه کنیم، مسیر دستیابی به موفقیتهای بزرگتر را هموار کردهایم.
How to Improve Your Self-Awareness
۲. برای تغییر به چه اطلاعاتی نیاز دارید؟
همه میخواهیم در یک یا چند زمینه پیشرفت کنیم یا اینکه عملکرد خودمان را بهبود بخشیم. مهارتهایی که میخواهیم توسعه دهیم، عادتهایی که میخواهیم تغییرشان دهیم، روابطی که میخواهیم بهبودشان بخشیم و خیلی زمینههای دیگر که علاقمند به انجام تغییرات مثبت و معنادار در آنها هستیم.
گاهی اوقات نمیدانیم که چطور باید رو به جلو حرکت کنیم.
کلی تحقیقات انجام میدهیم، در مورد استراتژیها فکر میکنیم و تلاشمان بر این است که تاکتیکهای مختلفی را پیادهسازی کنیم. اما در نهایت نمیدانیم و مطمئن نیستیم که در جهت درستی حرکت میکنیم یا نه.
در چنین شرایطی ما نیازمند دریافت بازخورد هستیم. بازخورد منبع ارزشمندی از اطلاعات است که میتواند باعث شود ما هر چه بهتر در جهت ایجاد تغییرات مورد علاقه خودمان حرکت کنیم. هر چه بازخوردهای بیشتر و بهتری بتوانیم بگیریم، مسیر را نیز بهتر طی خواهیم کرد.
البته دریافت بازخورد خوب و مناسب هم مهم و حائز اهمیت است و ما باید بدانیم که چه موقع لازم هست از بازخوردهای دیگران چشمپوشی کنیم و توجهی به آنها نکنیم.
البته که منظور از بازخورد، نظر یا عقیده فرد در مورد کاری که ما انجام میدهیم نیست، بلکه منظور ارائه اطلاعاتی از مشاهدات خودشان در مورد اقدامات ما و مسیری هست که در حال پیمودنش هستیم.
What Information Do You Need in Order to Change?
۳. اشتباه کردن
اشتباه کردن یکی از بخشهای زندگی هر انسانی هست و بدون اشتباه یادگیری و بهبود حاصل نخواهد شد. اما باید کسی باشد که به ما اشتباه کردن و پیمودن مسیری نادرست را گوشزد کند. از سویی ما هم این تکلیف را باید برای خودمان قائل باشیم که اشتباهات دیگران را به آنها گوشزد کنیم تا این حلقههای بهبود شکل بگیرند.
آنچه در این میان اهمیت دارد، نحوه اشاره به اشتباهات و خطاهای دیگران است. «تو اشتباه میکنی» یکی از راههای متداول مورد اشاره قرار دادن اشتباهات و خطاهای دیگران است که به احتمال زیاد باعث ناراحتی و شاید مقاومت آنان در برابر پذیرش آن خواهد شد؛ و چه بسا باعث شود که آنها فکر کنند شما در حال حمله به خود آنان و توهین به شخصیتشان هستید.
«فکر نکنم این کار/حرف درست باشد» شاید روش بهتری برای اشاره به اشتباهات و خطاهای دیگران باشد. در این صورت توجه فرد نه به خود و شخصیتش بلکه به اقدامی که انجام گرفته یا سخنی که گفته شده معطوف خواهد شد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
یکی از بهترین پست هایی که علاوه بر اضافه کردن یه نکته خوب به آدم باعث میشه ترغیب بشی و متن انگلیسی هم نگاهی بندازی!
ممنونم ازتون،
اتفاقا یکی از اهداف من از نوشتن این مجموعه پستها اینه که مخاطبی که علاقمند به حوزه توسعه فردی هست و احیانا ضعفی تو مطالعه متون انگلیسی داره، ترغیب بشه تا با مطالعه متنهای انگلیسی تو حوزه مورد علاقه خودش به مرور اون ضعف رو رفع کنه.
متاسفانه بازخورد علی رغم مهم بودن، یکی از گروگان های روزگار امروزی تلقی میشه. طوری که وقتی از استادت می پرسی که بازخورد فلان مطلب چی بوده انگار که حضرالموت را دیدار کرده صم بکم نگاهت می کند و به هر عنوانی از جواب دادن طفره می رود. گروه دیگه چنان مطلب را می کوبند انگار که همه حب و بغض های زندگی اشان را بر سر این فلک زده خالی می کنند. گروهی دیگر که عملا کارت بانکی مبارک را نشان می دهند و از شعار بی مایه فطیر است پیروی می کنند و این مایه ی تاسفه! وضعیت عجیبی است. این همه بخل در دانش واقعا جای چرایی دارد.