محتواگردی – ۱۳

در مجموعه پست‌های با عنوان محتواگردی قرار است به سراغ محتوای وب‌سایت‌های انگلیسی‌زبان در زمینه توسعه فردی برویم و هر هفته چند پست وبلاگی را با هم مرور کنیم.

۱. چه کار کنیم که تصمیمات بد نگیریم؟

گاهی اوقات موفقیت همان ممانعت از شکست است. در ادامه پنج عامل گرفتن تصمیمات بد و قوانین لازم برای ممانعت از ارتکاب این خطاها، توضیح داده شده‌اند:

۱. ما به شکل ناخودآگاهی احمق هستیم

ما دوست داریم فکر کنیم که می‌توانیم به شکلی منطقی اطلاعات را همچون کامپیوتر پردازش کنیم، اما این کار بسیاری از اوقات امکان‌پذیر نیست. فهرست بلند سوگیری‌ها و خطاهای شناختی حاکم بر قضاوت‌های انسانی به‌خوبی نشانگر این موضوع هستند.

قانون اول: هرگز تصمیمات مهم را وقتی خسته، احساسی، حواس‌پرت یا پرمشغله هستید، نگیرید.

۲. ما به دنبال حل مسئلهٔ اشتباه می‌رویم

اولین کسی که مسئله را مطرح می‌کند، به‌ندرت نگاهی درست به موضوع دارد. وقتی یک مسئله یا مشکل مطرح می‌شود، ذهن ما با عجله شروع به حل آن می‌کند بدون اینکه در ابتدای کار این سؤال را از خود بپرسد که: «آیا در حال حل مسئله درستی هستم یا نه؟»

قانون دوم: هرگز به دیگران اجازه ندهید مشکل یا مسئله را برای شما تعریف کنند.

۳. ما از اطلاعات نادرست یا ناکافی استفاده می‌کنیم

ما دوست داریم باور کنیم که دیگران واقعیت‌ها را به ما می‌گویند. ما دوست داریم باور کنیم که ما تمامی اطلاعات لازم را در اختیار داریم. اما همیشه این‌طور نیست.

قانون سوم: اطلاعات را از کسی بگیرید که تا حد ممکن به منبع اصلی نزدیک‌تر باشد. چون آنها دانش کافی و درک کاملی دارند که شما ندارید.

۴. ما به‌درستی یاد نمی‌گیریم

همگی افرادی را می‌شناسیم که ادعای بیست سال سابقه کار دارند اما وقتی کیفیت کارشان را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که یک چیزی را در سال اول آموخته‌اند و به مدت بیست سال آن را تکرار کرده‌اند. شاید خود ما هم یکی از این افراد باشیم. اگر می‌خواهیم از تجارب خودمان به‌درستی بیاموزیم و آنچه را آموخته‌ایم به کار بندیم، باید تفکر و نظارت بازتابی نسبت به تجارب خودمان داشته باشیم.

قانون چهارم: مشغله کمتری برای خودتان ایجاد کنید. یک ژورنال یادگیری داشته باشید. هر روز تفکر بازتابی داشته باشید.

۵. ما بیشتر بر ظواهر متمرکز می‌شویم تا بر خروجی درست

طبیعت تکامل‌یافته ما باعث می‌شود که ناخودآگاه به‌جای اینکه به دنبال انجام کار درست باشیم، در جهت انجام کار راحت‌تر تلاش کنیم. اغلب پرهیزکار نشان دادن خود آسان‌تر از پرهیزکار واقعی بودن هست.

قانون پنجم: طوری عمل کنید که دوست دارید اگر شرکت متعلق به خودتان بود، دیگران آن‌طور رفتار می‌کردند.

Avoiding Bad Decisions

 

۲. چرا در مدیریت زمان شکست می‌خوریم؟

به نظر می‌رسد حجم محتوای ارائه شده در فضای وب در خصوص مدیریت زمان و نکات و موضوعات مرتبط با آن بیش از آن حدی هست که واقعاً برای رسیدن به این هدف و یادگیری عمیق دراین‌خصوص لازم باشد. بااین‌حال هنوز افراد زیادی هستند که همچنان در مدیریت زمان روزانه خویش با مشکلات متعددی مواجه‌اند. Eric C. Dierdorff معتقد است تا وقتی روش درست مدیریت زمان را یاد نگرفته‌ایم، هرچقدر هم که با ابزارهای این کار آشنایی داشته باشیم همچون کسی هستیم که کلی لوازم و مواد اولیه برای آشپزی در اختیار دارد و انتظارش این است که با داشتن امکانات لازم تبدیل به یک آشپز ماهر شود. او معتقد است سه مهارت ویژه وجود دارند که می‌توانند شکست‌های ما در مدیریت زمان را به موفقیت تبدیل کنند. این سه مهارت عبارت‌اند از:

  • آگاهی: داشتن تفکر واقع‌بینانه در مورد زمان و محدودیت‌های حاکم بر آن.
  • نظم: طراحی و سازمان‌دهی اهداف، برنامه‌ها و کارها برای استفاده اثربخش از زمان.
  • انطباق‌پذیری: نظارت بر چگونگی استفاده از زمان در حین انجام کارها و بهبود عملکرد شخصی.

موارد مربوط به آگاهی عبارت‌اند از: یافتن نقطه زمانی عملکرد بهینه، داشتن نگاهی مشابه با نگاه به پول نسبت به زمان، اندازه‌گیری دقیق زمان صرف‌شده برای هر فعالیت، ارزیابی میزان واقع‌بینی شخصی در تخمین زمانی، داشتن چشم‌انداز زمانی، پرهیز از گرفتار شدن در خطای ذهنی هزینه‌های ازدست‌رفته.

موارد مربوط به نظم عبارت‌اند از: اولویت‌بندی فعالیت‌ها، استفاده از برنامه تقویمی، برنامه‌ریزی زمانی به دور از حواس‌پرتی، کاهش خطای تخمین، استفاده از اهداف کوچک‌شده.

موارد مربوط به انطباق‌پذیری عبارت‌اند از: استفاده از مجموعه عادت‌ها، استفاده از تکه‌های تلاش حداکثری کوتاه‌مدت، استفاده از چک‌لیست‌ها، استفاده کافی از یادآورها، ایجاد برنامه‌ها و سناریوهای احتمالی.

در مقاله اصلی توضیحات و موارد بیشتری ارائه شده است که از طریق لینک پایین می‌توانید به نسخه اصلی آن دسترسی داشته باشید.

Time Management Is About More Than Life Hacks

 

۳. ۵ روش برای «نه» گفتن

«نه» گفتن واقعاً کار سختی است. مخصوصاً اگر کسی که قرار هست به او نه بگوییم، دوست یا همکار صمیمی یا یکی از اعضای خانواده‌مان باشد. در واقع در یک دنیای ایدئال هیچ‌وقت هیچ‌کس در پاسخ به درخواست دیگران برای کمک یا مشارکت در کاری نه نمی‌گوید. اما موضوع این است که نه ما در دنیای ایدئال زندگی می‌کنیم و نه منابع و توانمان محدود هست. ازاین‌رو برای اینکه بتوانیم هر چه سریع‌تر به اهدافمان برسیم و به بهینه‌ترین شکل ممکن از منابع در اختیارمان استفاده کنیم، ناچار از نه گفتن به درخواست دیگران در موقعیت‌های مختلف هستیم.

Sara Stiefrate در یادداشتی پنج روش برای نه گفتن پیشنهاد داده است:

  • استدلال خودتان را توضیح دهید.
  • زیاد طفره نروید و روراست باشید.
  • کار را به فرد دیگری محول کنید.
  • بخشی از درخواست را عملی کنید.
  • کمی خودخواه باشید.

۵ Nice but Firm Ways to Say “No,” Because You Can’t Be Everywhere at Once

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

محتواگردی –۱۰

محتواگردی – ۱۱

محتواگردی – ۱۲

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *