انسان همواره تحت تأثیر آرزوها و خیالبافیهای خویش است و از تخیل و فکر کردن به آنها لذت میبرد. اما گاه ممکن است این تأثیر به حدی باشد که استدلالها و تفکرات او را هم متأثر سازد و باعث شود به جای تکیه بر واقعیات و مستندات موجود بر اساس آنچه دوست دارد اتفاق بیفتد، بحث و استدلال کند. در چنین شرایطی فرد دچار مغالطه آرزواندیشی شده است.
به عبارت دیگر، اینکه ما در آرزوی چیزی باشیم دلیل بر این نیست که آن چیز درست و قابل استناد باشد. بلکه بایستی بتوان استدلال منطقی برای آن ارائه داد.
در موقعیتهای گوناگون نمونههای متعددی از این نوع مغالطه را میتوان مشاهده کرد. آنچه در ادامه میآید، مثالهایی از این مغالطه هست.
- مسلماً گفتگوها و مذاکرات مربوط به خلع سلاح اتمی به نتایج موفقیتآمیزی خواهد انجامید، چرا که در غیر این صورت، به این معنا خواهد بود که بشر به سوی نیستی و نابودی میرود. (امیدواریم که مذاکرات موفق باشد، نه این که مسلماً موفق خواهد شد.) (+)
- بیشک این کسبوکار موفق خواهد بود و سود زیادی عایدمان خواهد کرد. چون تلاش زیادی برایش کردهایم.
- دانشجو: استاد، این معقول نیست که شما در کلاستان بدون اطلاع قبلی از بچهها امتحان بگیرید. این کار فقط زحمت اضافی برایتان درست میکند و دانشجویان را هم عصبی میکند. دانشجو که نباید به امتحان بدون اطلاع نیاز داشته باشد تا انگیزه پیدا کند با آمادگی سر هر کلاس حاضر شود. (+)
- فکر نکنید من آدم قدرنشناسی هستم. فقط منتظر فرصتی هستم تا تمامی زحمات شما را جبران کنم.
- با اینکه پروتکلهای مربوط به کرونا را رعایت نمیکنم اما برعکس همه حواسم هست که کرونا نگیرم ولی بقیه نباید اینقدر بیملاحظه باشند.
- اگرچه همه معتقدند سیگار برای سلامتی مضر است اما برای من اینطور نیست و معتقدم سیگار چندان ضرری برای سلامتیام ندارد و باعث میشود در طول روز هوشیارتر باشم و تمرکز بیشتری بر کارهایم داشته باشم.
- نیازی به نظارت بر محتوای تبلیغات شبکههای تلویزیونی مربوط به کودکان نیست. چون این والدین هستند که باید حواسشان به این موارد باشد و مانع از تماشای برنامههای نامناسب توسط کودکانشان شوند.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: